۱۳۸۸ اردیبهشت ۳, پنجشنبه

چشمهایت



چشمهایت را پنهان کن
در پس پرده مه
پیش از آنکه
ماه چشم بگشاید

پیش از آنکه
خدایان حسود
چشم زخمشان زنند

پیش از آنکه
قدیسین کریه
زیباییشان را نفرین کنند

پیش از آنکه
عروسکهای بخیل
رنگشان را بهانه کنند

پیش از آنکه
مردگان
شمعهایشان را خاموش کنند

پیش از آنکه
لاشخوران
آنان را بربایند

اماء
برای ما
برافروز چشمهایت را عزیز
چشمهایت
چراغ جهان ماست

منوچهر مرعشی
23-04-2009


۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام به نگاه مهربان و نگاه هزار چشم
بر آسمان سبز شعرتان
اما چه زیبا و تقدس وار از چشمها گفتید.در همیشه.ایندشت انسانی چشمها تنهایند و پر از نگفته های تابناک
تنها چشمها با دل آدمی صادقانه سخن می گویند .همانطورکه شعر شما با ما این گونه نمود.در صبحگاه لبخند چشمهاست که بدون هیچ چشمداشتی لبخند با صد چشمه آفتاب می کند چون چشمها نشانه انسانیت و فدایند.
چشمها< گوهرهای پاکی هستند که همیشه مانده گارند.گرچه جسم مان گرگ شود ولی چشمها به مانند جاودانه انسانها
هستند. با این چشمهای عادت کرده به تاریکی شعر شما همچو آب زندگانی و عشق
رها .با شرم و حیا در چشم دل ما نوید به دنیای پاک و انسانی را داد.
احساس چشمهای شعر شما نغمه روح و زبان ما گردید.
به امید چشمهایی که در سحرها .پس انداز کنیم انسانیت را و عشق و صداقت
شاعر نو پرداز تبسم و محبت . نثار شعر های جاودانه ات .