۱۳۸۸ دی ۷, دوشنبه

پایان پیروز


پیشاپیش سال 2010 میلادی را تبریک می گوییم و امید وارم پایان پیرزمندی برای مردم جهان و آغاز زندگی تازه ای برای مردم ایران بدون حاکمیت هیولای ارتجاع باشد.


سالت سرشار

چشمت بارانی عشق

دستت پر پرواز

رویت رنگی رویا

قلبت پنجره مهر

دلت آشیانه دوست

نفست عطر یاس

شب تنهایت آفتابی

روزهمراهیت شادی

آسمان سینه ات آبی

ابر نگاهت باران محبت

ذهنت زمین رویش

سخنت سبز

زبانت زنده

کفشهایت جفت

دمت گرم زندگی

پایت در ره خانه یار

خدای خیالت رفیقی عالی

اندیشه ات راه گشا

گامهایت سوی آرامش

سوغاتت رنگین کمان

مرگت امتداد حیات

تا آغازی دگر،

پایانمان پیروز

منوچهر مرعشی

28-12-2009

شتاب و جوش و خروش بیشتر


بنظر می رسد جامعه جوان ایران در جهت بدست آوردان خواسته های بحق و انسانیش سر باز ایستادن ندارد، بلکه این جنبش هر روز عمق وشتاب بیشتری بخود میگیرد.چرا که علت اصلی وجود بحرانهای گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی،اخلاقی،روانی و... در جامعه ما واقعی و پابرجاست که در گام نخست ناشی از موجودیت نظام ضد انسانی جمهوری اسلامی است.

شدت وحدت تضاد بین مردم و رژیم حاکم ناشی از فشار، ستم، حق کشی ، استثمارو...سالیان وگسترده اجتماعی است. زنان، جوانان، روشنفکران، دگر اندیشان، هنرمندان، کارگران، ا قشار متوسط مدرن، اقلیتهای قومی و دینی و... همه به نحوی مورد یورش و ظلم سیستم ولایت فقیه طی بیش از 30 سال قرار گرفته اند. بنابر این طبیعی است که جامعه ایران حالتی انفجاری داشته باشد والبته این واقعیت را بیش و پیش از همه دست اندر کاران دیروز و امروز رژیم بهتر از هر کس دیگری می دانند زیرا ناشی از عملکرد خودشان بوده و هست.به دلایل مختلف که جای بحث و بررسی خاص خودش را دارد خوشبختانه جامعه در این شرایط فرصت و بهانه بیان خویش را پیدا کرده است که باید آنرا گرامی داشت و بهره حداکثر از ان جهت کسب آزادی و برقراری حکومتی مردم برد.

اما هوشیاری وجسارت جوانان زن و مرد امروز این است که هر گونه مراسم و مناسبتی را بدرستی بعنوان امکانی برای مبارزه و تداوم نبرد با هیولای ارتجاع مورد حسن استفاده قرار می دهند.این جوانه های شکفته در خون ورزم و رنج، که بی تردید از خاک و در زمین مبارزاتی نسلهای گذشته روییده اند اما بدرستی امروز به نقش و ارزش و اهمیت تاریخی خود نیز پی برده اند و با قرار دادن تجارب گذشته پیش روی خود متناسب با شرایط موجود رو به پیش درحال حرکتند.آنان در نبرد خویش بسیار جدی و مصمم هستند زیرا بدرستی و در عمل دریافته اند که مبنای تغییر وضع موجود خودشان هستند و اگر براستی نمی خواهند زیر ذلت حاکمیت دیکتاتوری مذهبی باشند باید آستینهای خود را بالا زده و وارد میدان سخت و سنگین مبارزه شوند و راه را یافته به هر قیمت ادامه دهند. همین کاری که نسل امروز دارد انجام می دهد.

درود بی کران به آنان و آرزوهای ما همراهشان باد.

منوچهر مرعشی

27-12-2009

چکیده ها 5

عمل نیک، منشاء احساسات خوب در ماست.

احساسات خوب، دماسنج سلامتی انسانی درماست.

هر عمل خوب، ما را به عمل بهتری راهنما می شود.

نتیجه عمل درست انسانی ما هر چه باشد، در هر حال پیروزیست.

در هر شرایطی، از انجام عمل شایسته انسانی نترسیم و تردید نکنیم

منوچهر مرعشی

26-12-2009

۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

بدرقه پاییز


تا پنجره
پاییز را بدرقه کردم
برگشتم و
در را
رو به یلدا گشودم
با روی گشاده
عروس سرما را

به شب دراز
کرسی و انار و قصه
دعوت کردم

منوچهر مرعشی
25-12-2009

من و سازم



من و سازم
این جهان را می نوازیم
تیره یا روشن
تلخ یا شیرین
شاد یا غمگین

من و سازم
این جهان را می نوازیم

در انتهای کوچه ای بن بست
یا در مسیر خورشید
یا در خیابانی خونی
یا بر لب زخمی باز
یا زیر آوار خرابه ای تازه
یا در اوج عزمی
یا در طپش عشقی
یا در برق امیدی

من و سازم
این جهان را می نوازیم

در خلوت خانه تنهایی خویش
قلبم را کوک می کنم
و سازم بسوی من
پرواز می کند

من و سازم
این جهان را می نوازیم

عزیز،
سازت را بنواز
پیش از طبل رفتن

منوچهر مرعشی
25-12-2009

قلم



چراغی از قلم
بر افراشته ام
در میدان شهر
در محاصره
گرازان جهل
گرگان ستم
وکژدمهای معمم
به امید
عصمت زیبای چشمهای
آهوان جنگلهای ناشناس و دور

منوچهر مرعشی

24-12-2009

۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه

خدا با من سخن گفت



از میان شاخساران
کلمه ای
پرید
آسمان،
نفسی عمیق کشید
شب،
بیدار شد
شب بوها،
شادی کردند
ماه،
رقصید
شهابی،
شعله ور شد
سکوت،
گریست
ترانه ای،
از چشمه جوشید
زمین،
بر طبل زایش کوبید
و خدا،
با من سخن گفت

منوچهر مرعشی
23-12-2009

۱۳۸۸ دی ۱, سه‌شنبه

سبدی سخن سپید

سال نو میلادی و کریسمس مبارک باد.


امروز،
سپیده دم
سینه ام را صاف کردم
دلم را روز کردم
قلبم را برداشتم
و
به برف زدم
و
از شاخه سخاوت برف
سبدی سخن سپید چیدم
تا سال را سر کنم

منوچهر مرعشی
22-12-2009

۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه

کیستی؟


ساده تر از صبحی
روشنتر از آبی
شادتر از بارانی
بی باکتر از بادی
مهربانتر از نسیمی
آرامتر از برفی
ساکتر از سنگی
پابرجاتر از کوهی
پخته تر از پولادی
کیستی؟
عاشق تر از عشقی
روشنتر از روزی
شفافتر از شبنمی
صافتر از کودکی
پیچیده تر از حیاتی
پرشورتر از سپیده ای
از نور گریز پا تری
دل خونتر از دلی
غمگین تر از غروبی
پر رازتر از شبی
دلواپستر از پسینی
کیستی تو؟
بی تو
من چیستم؟

منوچهر مرعشی
20-12-2009
پسین به زبان بختیاری حد فاصل بین پایان غروب آفتاب و آغاز شب است

۱۳۸۸ آذر ۲۵, چهارشنبه

طلب



در دل
طلب شعری کردم
گونه هایم
خیس شد
از آسمان
برف بارید
پرده پنجره ای در افق
جمع شد
پرنده ای
زبام خیال پر زد
دستم از باغ رویا
شعری بر چید

منوچهر مرعشی
15-12-2009

۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه

زندگی


بی هوا
زندگی
سر راهم سبزشد
فرصت
کوتاه بود
باید
در جا
تصمیم می گرفتم
بر سر
سخن
زندگی

منوچهر مرعشی
14-12-2009

بمیدان آوردن روح پلید

موسوی،کروبی،خاتمی وهمه عناصرریزودرشت سیاسی ،ایدئولوژیک، فرهنگی، هنری،فکری و.. داخلی و یا خارج کشوری ایرانی ویا غیر ایرانی جناح مغلوب رژیم درست می گویند که در رابطه با آتش زدن عکس روح و رهبر اصلی جهل و جنایت ودیکتاتوری خمینی هیچ نقشی و دستی نداشته اند. بلکه بر عکس اینان همگی همه تلا ششان هم از قضا حفظ و تداوم جمهوری اسلامی خمینی ساخته بوده و هست زیرا النهایه محصولات فکری و اخلاقی وعقیدتی و عملی همین نظام بوده و هستند و همواره در، با ،و همراه این رژیم بوده اند.
مهمتر اما اینکه خواست و اراده جنبش مردم ایران بسی فراتر عمیق تر و گسترده تر از درخواست و توان بخشی از افراد حقیقی یا اورگانها و اسناد وقوانین حقوقی همین رژیم است.بارها گفته شده است و باید باز هم تکرار کرد که تضاد مردم ایران با تمامیت رژیم ریشه ای، تاریخی،انباشته،فشرده و انفجاری است. این را بنظر من هر دو جناح رژیم نه تنها خوب می دانند و از آن مطلع هستند بلکه آنرا حس ولمس می کنند چون خود در آفریدن این همه بحران و طوفانی که در راه است نقش اساسی را داشته اند.اختلاف اما بر سر کسب قدرت جهت شیوه مقابله با مردم برای تداوم رژیم و مقابله با چالشهای جهانی و داخلی می باشد.
رسیدن به حداقل خواسته ها یعنی دمکراسی و عدالت اجتمایی برای جامعه ایران امروز بدست نمی آید مگر با کنار زدن سد دیکتاتوری مذهبی جمهوری اسلامی در همه شئونات زندگی فردی و سیاسی و اجتمایی واین مهم در گام نخست با جدایی جدی کامل دین از حکومت بدست می آید. این خواست طبیعی و پایه ای با یا در اندیشه و عملکرد رژیمی که خمینی بنا گذاشت بدست آمدنی نیست این حقیقت را 30 سال به اشکال مختلف آزموده ایم و امروز تجربه ایست بروشنی آفتاب، بنابراین روند طبیعی جنبش حرکت بسوی رسیدن به خواستهایش می باشد وتا بدست آوردنشان در هر حال و شرایطی با گرفتن اشکال متناسب با موقعیتی که در آن قرار می گیرد، ادامه پیدا خواهد کرد و محدود به کسی یا چیزی نخواهد شد.
بمیدان آوردن روح پلید خمینی اما در این شرایط از طرف خامنه ای البته بقصد بسیج هر چه بیشتر وحوش جهت سرکوب و ایجاد وحشت و مانع در برابر جنبش آزادی خواهانه مردم ایران است .خامنه ای و رژیم درمانده اش از دست مردم به روح پلید و شرور خمینی پناه آورده است. این در نگاه اول بیانگر ضعف و ته کشیدن ولی فقیه حاکم است او می خواهد با توسل به میراث پلید خمینی جناح مغضوب را با این بهانه و پرداخت کمتر هزینه به سازش کامل یا سکوت یا حذف وادارد، آنگاه و هم زمان به سرکوب وکشتار مردم بپاخاسته بپردازد.
در این رابطه البته باید هوشیار بود و در مقابل اخلاق ضد انسانی خمینی و بازماندگانش اخلاق انسانسی را معیار قرار داد و از تمام حقوق انسانی همه کسانی که (علارغم هر سابقه و عقیده ای) مورد خشم حیوانی ژریم قرار می گیرند با همه توان و امکان حمایت کرد و از طرف دیگر بر مقاومت و مبارزه و نبرد با کل رژیم دمید و افزود.
خامنه ای می خواهد نقش خمینی را در رهبری جرم و جنایت و قتل عام و نسل کشی و سرکوب در سالهای 1360 به بعد را امروز بازی کند. اما نه خامنه ای خمینی است( خامنه ای آخوند متوسط دست بوس خمینی بیش نیست).نه جامعه امروز جامعه 30سال پیش است(3 دهه تجربه مستقیم حاکمیت جمهوری اسلامی 3 دهه تجربه مبارزه با رژیم، سطح دانش و آگاهی و..) نه جامعه جهانی امروز جامعه جهانی آن روز است.
در برابر تاکتیک و اقدام رذیلانه اخیر رژیم ولایت فقیه ما اما باید:
از حقوق انسانی مخالفان و حتی دشمنانمان در هر حال و شرایط با تمام توان دفاع کنیم، بهم نزدیکتر وهمبسته تر شویم و شعله های نبرد را فروزانتر کنیم.

منوچهر مرعشی
14-12-2009

۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

هرچه توانستند کردند، اما نمیتوانند

هیولای ارتجاع مذهبی در شرایط داخلی و منطقه ای و بین المللی خاص آن روز و با سازش وهمیاری آمریکا و متحدین اروپایش در توهم و ترسشان از چپ، پنهان در چهر ه ای روحانی، مقدس ،اخلاقی، دینی، مذهبی سیا و... با رهبری خمینی بطرز باورنکردنی و غافلگیر کننده ای و با استقبال وسیع مردمی که در دل چیزی غیر از انچه در 30 سال گذشته بر سرشان آمد می خواستند ازآسمان بر زمین ایران افتاد و بر مهمترین کشور خاورمیانه امروز ویکی از باستانی ترین تمدنهای جهان مفت و سهل تسلط یافت. که پرداختن به آن خود حدیث مفصلی است که بماند.
بلافاصله، از روز اول با خمینی تا همین امروز با خامنه ای بعنوان 2 سمبل از پدیده ارتجاع مذهبی هرچه می توانستند خلاف و جرم و تباهی به اشکال و انواع مختلف مرتکب شدند: فریب، ریا، دروغ،تقلب، توطئه، سوء استفاده از همه چیزو همه کس، سرکوب، زندان، شکنجه، اعدام، قتل عام رواج وتبلیق جهل،تعطیل کردن علم، تغییر و تحریف متون علمی و تاریخی، بکارگیری همه ظرفیت و امکانات فراوان کشوری در جهت تروج و تثیبت خود، انکارو نفی و حذف تاریخ و فرهنگ ارزشهای غیر از خود و...خلاصه خودتان می توانید این لیست را طولانی تر کنید ولی بدون مبالغه و تبلیغ حساب کنید و هر کس در تنهایی و با وجدان خود خلوت کند آیا خلافی و زشتی و پلیدی و جنایتی و نامردمی هست که این جماعت بر علیه ما و حتی تا جای که دستشان رسیده و می توانستد بر علیه جامعه جهانی و بشریت نکرده اند اگر پیدا کردید لطف مرا باخبر کنید.

نقطه روشن و نور امید اما آنجاست که با همه این وجود نه توانستد، نه می توانند و نه خواهند توانست به اهداف خود برسند. این گفته شعار تبلیغی یا دلخوشی بی پایه نیست،حرفیست که ریشه در قوانین و واقعیات جدی و دقیق و محکم و اساسی جامعه انسانی دارد.دیر یا زود، از ین راه یا آن را، با این شیوه یا آن شیوه، با نسل ما یا نسلی دگر و..بساط شیادان شادی کش ستمگر باید جمع شود.چرا؟از کجا؟چطور؟

در درجه اول بدلیل ماهیت وعملکرد خودشان. ستم تحت هرعنوان و به هر دلیلی پایدار و ماندگار نبوده و نیست.
نگاهی سطحی به تاریخ جامعه بشری این را روشن می سازد واینان از ستمکارترین موجودات تاریخ ما هستند.

دوم، مردم هیچ کجا برای همیشه تن به ظلم و ذلت نداده و نمی دهند، به دلیل ذات و ماهیت و وجود انسانیشان. تمایل و حق طبیعی و ذاتی بشر زیستن درمحیط و فضای، با وجود آزادی،عدالت، عزت،عشق، محبت، آرامش ، آسایش ،دوستی و..است. به همین دلیل برای رسیدن به وضع مطلوب و تغییر و دگرگونی وضع موجود انسانها دست به مبارزه ،فداکاری، تفکر، تفحص، تحقیق، پرسش، تصور، تخیل،رویا، اختراع، ابتکار، ارتباط، تجمع، تشکل،همبستگی،همکاری، و..می زنند.

سوم، ما همه ما در 30 سال گذشته پیاپی، پیوسته، مداوم وهمه جانبه، با هیولای مذهبی چنگ در چنگ بوده وهستیم و البته بهای سنگینی تا کنون پراخته ایم. چه می شود کرد این هم از همان قوانین سر سخت و سنگین است که، تغییر جامعه به سمت روابط و مناسبات انسانی امری خودبخودی نیست، بلکه تا جایی که به عنصر انسانی بر می گردد، آگاهانه و ارادیست. باید اندیشید، انتخاب کرد، تصمیم گرفت، متشکل شد، برخاست ودست بکار شد. غیر از این جهت تحولات بسمت دلخواه نمی رود.انسان موجودیست آگاه ، صاحب اختیار،مسول، دخالتگر، جستجوگر، زیباپسند ،مطلق گراو....اینها بیانگر، تفاوت و توانی وارزش و برتریش نسبت به سایر موجودات روی زمین می باشد.پس به هر حال و در هر شرایطی می خواهد و تلاش می کند و می تواند این پتانسل موجود و طبیعی ودرونی خویش را، به منصه ظهور برساند و تا کنون این ویژگیها و توانایها را از جهاتی و جاهایی عملی و مادی کرده و به قدرت آن پی برده و از حاصل آن بهرمند شده است.

چهارم،با همه نارسایها، کبودها، مشکلات،مسائل و تناقضاتی که به عنوان جامعه ایرانی داشته و داریم، ما از پیشینه غنی تاریخی، فرهنگی، فکری، و مبارزاتی چند هزار ساله برخورداریم. علاوه بر این همه، ما در عصر انفجار آگاهی و اطلات وارتباط با سرعت برق،و عصرنزدیکی و پیوستگی و همبستگی هر چه بیشتر و همه جانبه تر جهان و جامعه جهانی و بنی بشر با یکدیگر هستیم .و سر انجام بحران های گونگون خود آفریده جمهوری ضد انسانی ولایت فقیه، این رژیم را در تمامیتش غرق خواهد کرد.
جنبش 16 آذر امسال درادامه وامتداد مسیر دگرگونی نویدی از پیام رهایی است.

منوچهر مرعشی
12-12-2009

۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه

انتظار سرخ آذر


مپندار که باد خسته است
مپندارکه زمان نشسته است
مپندارکه زمستان خموش است
مپندار که ترانه زبان بسته است
مپندار که رنگ چهره پنهان کرده است
مپندار که درخت خفته است
نه،
زیر حکم سرد این زمستان
بنگر این آذر سرخ را
تماشا کن،
در خانه گرم خیال هر باغ این فصل
هزار شکوفه رنگی رقصان است
در خواب خیس خونی این خاک
بیشمار دانه بیدارند
از اندیشه عریان هر شاخسار
صد پرنده پر می گیرند
بنگر،
در پس تحمل تلخ تنهایی سرد زمستان
ریشه اما،
دلگرم شور و شادی و شهد
حاصل صبر است
اکنون،
از زمین انتظار سرخ این آذر
شعله های رزم می کشند سر
آهنگهای زندگی می زنند طبل

منوچهر مرعشی
07012-2009

۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعه

جستجوی جواب


دستم را
که بسویش دراز کردم
در هوا یخ زد

نگاهم
وسط راه خشکید

دهانم
باز ماند

سئوال
هی دور سرم می پیچید
در پی پاسخ می گشتم
جواب
جایی همان دور و بر
پرسه می زد

و من نمی دانستم


منوچهر مرعشی
02-12-2009

چکیده ها 4



زندگی گرنبهاترین هدیه ایست که به موجود زنده اعطا می شود.

زندگی با ارزشترین فرصت کوتاهیست که انسان از آن برخوردار می شود.

زندگی وادی: حیرت، نیاز، کشف، معرفت، شادی، لذت، درد، سر انجام جدایی و هجرت است.

عمری کامل است که بتوان تمام لحظات آن را زندگی کرد

منوچهر مرعشی
04-12-2009

۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

کلمات



آسمان، پر شد
از کلمات روشن
کلمه، بارید
کلمات رنگا رنگ،
از زمین روئیدند
من، کلمه را نوازش کردم
کلمه، در آتش خشم سوخت
کلمه، از چشمهای من چکید
کلمات، در خانه دل آشیانه کردند
کلمه، قلب مرا گشود
کلمه، زبان باز کرد
کلمه، بربام لب نشست
کلمه، شعر سرود
کلمات، مردگان را بر انگیختند
کلمات، سقف جهان را برداشتند
کلمه، خشت تخیل را ساخت
کلمه، رویا را بیدار کرد
کلمه، فکر را پرواز داد
کلمات، زمین ذهن را پروردند
کلمه، دست مرا گرفت
کلمه، مرا به سفر برد
من، از کلمه متولد شدم

منوچهر مرعشی
02-12-2009


۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

ماه پاییز



شبی ماه
بیخبر آمد
و
پنجره تنهاییم را
با خود برد

منوچهر مرعشی
30-11-2009

غم زرد


درسینه،
غم زرد پاییز
قلب سپید زمستان
می تپد

آشیانه های خالی،
پر،
زخاطرات
آواز و پروآزند

سکوت عریان نمناک
شاخساران
سرشارهلهله،
شادی خروش خموش
جوانه های پنهانند

برگهای فتاده به خاک
قوت قامت کشیده
درختان فردایند

29-11-2009
منوچهر مرعشی