۱۳۹۴ تیر ۳, چهارشنبه

انسان


آفتاب من از

  خورشید آسمان فروزانتر است

من از 

 دل تیرگی ها
به شاه راه روشنی رسیده ام

ایمان من از 

از آسمان آبی بلندتر است

من از

پرتگاهای هیچ  هلاکت عبور کرده ام

 یقین من از

کوه های سنگی استوارتر است

من از

 در های تردید  گذر کرده ام

جهان بینی من از

هستی ملموس وسیع تر است

من از

 تاریکخانه های تنگ
 به وسعت رسیده ام

دل من از

 دریا های زمین بزرگتر است

من از

 قبرهای کینه
 به اعجاز عشق رسیده ام

آغوش من از

دشهای شفایق گشاده تر است

من از

 حصارهای تنگ تنهایی

به بینهایت رهایی رسیده ام

 

سخن من از

 روز روشنتر است

من از

 پس قرون تاریک

 به رحمت روشنگری رسیده ام

 

اندیشه من از

 باران بار آورتر است

من از

   خشکسالی های جهل

 به  باغ های دانش رسیده ام

 

دستهای من از

بزرگ راه های جهان مهربان تر است 

من از

  پس سنکلاخهای خونین تفرقه

 به سهولت همبستگی رسیده ام

 

 

چشمهای من از

شبنم  زلاتر است

من از

پس بد بینی های بد کردار

 به پاکی نگاه رسیده ام

صدای من از

رعد رساتر است

من از

 سکوت سیاه ترس گذشته ام

من انسانم

 

  ترانه های  من از

  چشمه ساران دلنشین ترند

من از

 شب گریه های شوم گذشته ام

غم من از

  پاییز سنگین تر است

من از

قصه های سیاه سنگین گذشته ام

رویا های  من از

نور تیز پاتر است

من  از

یخبندانهای یاس گذشته ام

آرزوهای من از

 بهار رنگین تر است

من از

هزار زمستان فاجعه گذشته ام

هستی من از

زمان جاودانه تر است

من از

نیستی به هستی رسیده ام

من از

فرشته مرگ برترم

من از

مردنی این چنین زنده می شوم

 

شعر من از

شکر  شیرن تر است

من از

تلخی های زهر آلود گذشته ام

 

من انسانم

 

 

 

مرا کوچک مپندار

من فرزند زمان خویشم

 

مرا بی کس مپندار

من با هستی خویشاوندم

 

مرا ناتوان مپندار

 من صاحب اندیشه و اختیارم

 

انسانم

 

 منوچهر مرعشی

3-07-2014