۱۳۹۰ مرداد ۳۱, دوشنبه

حقیت را می دانند ولی دروغ می گویند.



“How does not know the truth is simply a fool yet who knows the truth and calls it a lie is a criminal”

Bertolt Brecht

"آن که حقیقت را نمی داند بسادگی یک احمق است در حالیکه آنکه حقیت را می داند و آن را دروغ می نامد یک جنایت کار است"

"برتولت برشت"

حقیقت این است که هم قدرت های بزرگ استعماری جهان هم رژیم با همه جناح ها و عوامل رنگارنگش بهتر از هرکس دیگر می دانند که در بیش از 3 دهه بر  نیروهای مبارز و آزدیخواه و مردم و تاریخ ابران به واسطه حاکمیت سیاه ارتجاع مذهبی چه رفته و می رود  می دانند که مانع مقدم و اصلی ترقی و زندگی مسالمت آمیز انسانی و شرافتمندانه هیولای دیکتاتوری ولایت فقیه با همه ضد ارزشها و عوامل و نهادها و ارگانهایش بوده وهست . می دانند که نیروهای دمکراسی طلب و بطور خاص سازمان مجاهدین خلق ایران در همه دورانها نهایت انعطاف و فداکاری و همکاری .. را همراه با هوشیاری و از خود گذشتگی شگفت انگیز البته با پافشاری بر اصل حاکمیت مردم در رابطه با همه جریانات از خود نشان داده و می دهد . برای دریافت این حقایق کافی است صادقانه نظری بر مواضع و عملکرد تا کنونی طرفین انداخت تا حقیت را با چشم سر دید. پایداری امروز مجاهدین بر حقوق انسانی خویش و حق حاکمیت مردم ایران بر سرنوشت خویش و مبارزه بی امانشان بر علیه رژیم و حامیان استعماری و مزدوران و عواملش ادامه حق نبرد ملتی برای پیش رفت و آزادی و رفاه و عدالت در برابر رژیمی انسان کش و قرون وسطی  است که البته هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند آن را متوقف کند.

آنان که چنین کینه توزانه و ددمنشانه با هر ماسک و زیر هر عنوانی کمر به نابودی مجاهدین به هر قیمت حتی با دریوزگی به درگاه دوات آمریکا برای محدود کردن مجاهدین با راه بند لیست کذایی تروریستی و .. بسته اند حقیقت را بدرستی می دانند ولی بی شرمانه دروغ می گویند و دام می بافند اینها از بزرگترین تا کوچکترینشان به مثابه آنانی که حقیت را می دانند ولی آنرا دروغ معرفی می کنند با مدد از گفته برتولت برشت جنایتکارنی بیش نیستند.

هر بار باید تکرار کرد از آنجا که جهان خارج از ذهن واقعیت دارد و همچنین دارای قوانیین سرسخت و گریز ناپذیر است این جماعت در هر کجا و هر موقعیتی هم که باشند حتی اگر در راس ابر قدرت جهان هم که باشند سر انجام بد نامی پلیدی و نابودی برای خود می اندوزند گرچه شاید مدتی دنیا به کامشان باشد اما عاقبتشان سخت درناک و چاره ناپذیر است چون در افتادن با حرکت هم آهنگ هستی مانند سر بر دیوار سنگی کوبیدن است. بدا به حال آنان که بخاطر منافع حقیر و زود گذر یا حسد و کینه حیوانی و یا هر دلیل دیگری سرنوشت خود را به یکی از پلیدترین نیروهای تاریخ بشری یعنی دیکتاتوری مذهبی نوع خمینی گره زده اند.



منوچهر مرعشی

22-08-2011

۱۳۹۰ مرداد ۱۸, سه‌شنبه

چکیده






با هر دروغ خشی بر روح خویش می کشیم .

با اقدام به هر بدی گامی از انسانیت خویش عقب می نشینیم.

تاثیر اعمال ما هر چه باشد برگشت ناپذیر است .

گفتن و نوشتن نوعی عمل است.




۱۳۹۰ مرداد ۱۷, دوشنبه

گواهی دل







با الهام از سخنان مادری که پس از شهادت فرزندش بدست بوزینگان پلید حاکم نه تنها نشکست و عقب ننشست بلکه پرشورتر و امیدوارتر وارد میدان نبرد با ارتجاع مذهبی شد و بدرستی و با هوشاری ریشه ستم را نشانه رفت و تقدیم به همه آنان که راه رسیدن به زندگی انسانی را نبرد همه جانبه و جدی تر وسنگین تر با رژیم می دانند.



دلم روشن است  

که این تیرگی طی می شود

 ز هر سو سپاه سپیده سر می رسد

ستم پیشه گان رو سیه تر ز شب می شوند

یقین دارم

 دیری نمی پاید عمر پلیدی

پاکی پا می گیرد در این دیار

بساط تباهی ز هر جا  جمع می شود

 سازندگی ساز خوشش را سر  می د هد   

شادی شکوفه های پر شمار بار  می دهد

جام غم با خند گلی بشکند

خرد خرمن دانش دهد

بسوزد جهل در شعله های روشنگری

آزادی از بندها  گردد رها  

زندگی نغمه ها سر گیرد از نو

 آغوش خویش بگشاید

جهان رو به ما



این همه می شود

گر بخواهیم  و همت کنیم ما

ورنه

این جور و جهل

بماند بجا



منوچهر مرعشی

8-8-2011










شعر


شعر:


تولد زبان است

گسترش جهان است

فریاد سکوت است

پرواز کلام است

انفجار احساس است

ظهور زیبایست

زبان عشق است

هم آغوشی واژهاست

جان گرفتن خیال است

رقص رویاست

سقف دوستی است

خانه مهر است

تصویر افق است

پایان تنهایست

شکستن طلسم است

درهم ریختن خطوط است

برداشتن مرزهاست

دستی برای نبرد است

کاشتن آرزو هاست

گفتگو با خویش است

پرسش از خداست

ناله از جدایست

میل به جاودانگیست

جرعه ای ناب است

شراره بینش است

مستی پایدار است

رقص باسکوت است

هم زبانی با آب است

همنشینی با خاک است

هم سخنی با ستاره هاست

پیوند با هستی است



منوچهر مرعشی

08-08-2011




۱۳۹۰ مرداد ۱۵, شنبه

از درون مایه ارتجاع مذهبی تنها پلیدی برون می آید





در این که رژیم ولایت فقیه ارتجاعی همواره در طول حیاتش از درد بی درمان تضادهای درونی به دلیل ساخت وبافت و ماهیتش رنج می برده و می برد تردیدی نیست . هنر اما بکار گیری این ضعف رژیم در جهت ضربه زدن و سرنگون کردن آن بوده و هست .

دل بستن و امیدوار بودن وسرمایه گذاری کردن و عمده کردن و در جازدن در تضادهای درونی رژیم از طرف هرکه باشد چه یک نیروی کوچک داخلی چه بزرگترین ابر قدرت جهان خطای بزرگ است .که البته حاصلش در جیب گشاد ولایت فقیه می رود به همین دلیل رژیم و همراه هان جهانی اش حساب شده تلاش دارندهمه چیز را به درون رژیم هدایت و محدود کنند تا اوضاع را کنترول و به نفع خود بچرخانند. گاه با رفسنجانی پرچم دروغین سازندگی بر می افرازند تا با باز گذاشتن دست چپاولگران مدتی بر عمر خود به افزایند زمانی با فریب اصلاحات سید شیاد خاتمی را با پز گفتگوی تمدنها به دورگردی جهان برای بند بست روانه دیار کفر می کنند گاه دروغ گوی بی شرمی چون احمدی نژاد را در برابر مردم ایران و جهان شاخ  می کنند و گاه  حتی اگر لازم باشد برای جلوگیری از جارو شدن و سرنگونی تمام عیار توسط مردم و مقاومتشان  اپوزسیون داخلی و هم جنس ارتجاع مذهبی را با رنگ و لعابی دیگر پر وبال  و میدان می دهند و.. خلاصه برای ماند در قدرت هر کاری می کنند طبق رهنمود خمینی حتی اگراین کار  تر ک واجبات باشد.

تضادهای اخیر لوطی و انترش یعنی باند خامنه ای و احمدی نزاد نیز از همین سیاق و درکانال همین رژیم است البته در شرایط بسیار متفاوت داخلی و جهانی که می توان و باید با هوشیاری و انتخاب درست مسیر آن را بنفع جنبش آذادیخواهانه مردم ایران بکار گرفت.

تجربه تلخ و سنگین دیکتاتوری مذهبی در عمل به هزار شکل نشان داده است که راه اصولی و عقلانی  وبا صرفه  و انسانی برای مردم ایران و جهان  راه  عبور از جمهوری اسلامی حاکم بر ایران با همه ساختارها و ارزشها و تئورهایش می باشد .

منوچهر مرعشی

6-8-2011