۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه

بام عشق




وقتی به خانه باز آمدی
همه کبوتران شعر
بر بام عشق تو نشستند
و در گوش هم
قصه تورا زمزمه می کردند

و شاخه نبات من
بر پیشانی سپیده
طرح نام تو را
رسم می کرد

منوچهر مرعشی
25-10-2009

۱۳۸۸ مهر ۳۰, پنجشنبه

اصلاحات و تحولات

ابتدا باید دانست که هر گونه اصلاح و یا رفرمی هر اندازه جزیی هم که باشد تا جایی که درجهت منافع جامعه انسانی باشد مفید است و اساسا تضادی با تحول خواهی ندارد بلکه می تواند مقدمه و گامی در جهت دگرگونی بنیادی با شد به همین دلیل همواره در طول تاریخ جنبشها و دگرگونی های تاریخ بشری اصلاح گر اصیل و واقعی با تحول خواه واقعگرا و مسول دربسیاری گذرگاهای حساس موازی با هم حرکت کرده اند به موارد متعددی در همین دوران معاصر می توان اشاره کرد. یک نمونه نزدیک مبارزه و پیروزی مردم افریقای جنوبی در براندازی نظام آپارتاید نژادی می باشد کمی دورتر انفلاب اکتبر 1917در روسیه که منجر به برچیده شدن نظام نیمه فئودالی تزار شد وحتی دورتر در انقلابات بورژوایی و دمکراتیک انگلیس و فرانسه در قرن 19 که منجر به تحولات بزرگی در جامعه بشری شدند می توان اصلاحات و تحولات و نیروها و طبفات و قشرهای نمااینده هر دو جریان را در با هم و گاه در برابر هم دید.پس شاید بتوان گفت همزیستی اصلاحات و تحولات و نیروهای مربوطه قدمتی به طول عمر زندگی جمعی بشر داشته باشد اما آنچه ما امروز از این اصطلاحات درک می کنییم این است که
تحولات
تحول خواه در جهت تغییرات بنیادی و جهش در روابط و مناسبات جمعی به سمت پیشرفت حرکت می کند و حرکتی جهش وار و گامهای بلند بر می دارد و در پی ایجاد دنیای دیگر و بهتر است و خواستار نفی وضع موجودمی باشد. تمامی انفلاباتی که منجر به پرتاب جامعه بشری به سمت روابط انسانی تر شد را می توان تحولات تاریخی نام گذاشت از قیام نا کام اسپارتاکوس در نفی برده داری تا انقلابات پیروز دیروز و امروز. بدون این تحولات و پرشها و جهشها و بن بست شکنی ها و انقلابات که هر کدام حاصل پروسه ای سخت و سنگین و پر بها بوده اند جامعه بشری در دوره وحشیگری و غارنشینی باقی می ماند و ما هرگز به نقطه کنونی نمی رسیدم و این تحولات بی شک با اشکال مناسب با هر دوران باید ادامه پیدا کند تا جامعه انسانی بتواند بقاء وترقی داشته باشد. برج عاج نشینان در نعمات دنیای سرمایداری فکر نکنند پایان دگرگونیهای اساسی فرا رسیده است. کدام انسان امروز حداقل نمی تواند شرمنده نباشد وفتی می بیند و می شنود و می خواند که همین لحظه که لم داده است انسانهای بی شماری در جهان به دلیل نبود آب و نان و مسکن و آزادی ودانش و عشق و... دارند جان می سپارند آیااین وضعیت با ذات انسانی سازگار است ؟ آیا ما به عنوان جامعه جهانی در حات آیده آلی هستیم؟ آیا دیگر نیازی به تغییر بنیادی در روابط و مناسبات حاکم نداریم ؟بنظر من تحولات پایان ناپذیرند تا انسان بر این کره خاکی هست جهت بهبود نیاز به دگرگونی دارد اگر چه شیوه و مضون هر بار می تواند متفاوت باشد
اصلاحات
خواستار تغییرات ملایم به روش قانونی در محدوده وضع موجود است که بخودی خود بد نیست اما همین امر هم زمانی امکان پذیر است که حداقل آزادی وجود داشته باشد. برای اینکه زیاد از امروزدور نشوییم خوب است اشاره ای داشته باشیم به چپ ترین اصلاح طلبان که آنها را رفرمیست می نامند یعنی احزاب سوسیال دمکرات در اروپای غربی امروز. این جریانات که زمانی خود را کمونیست و انقلابی می دانستند در زمینه وجود دمکراسی و حکومت پارلمانی در کشورهای مربوطه بتدریج تغییر نام و روش دادند و خواستار کسب قدرت به شیوه مبارزه سیاسی و مسالمت امیزه شده و پی گیری تغییرات از همین طریق شدند و هر زمان هم که قدرت سیاسی را بدست آورد ه اند البته دست به اصلاحات و رفرمهای هم زده اند ولی هرگز قادر به تغییر سیستم و نظام موجود نبوده و نیستند اما در اصلاحات جدی و پیگیر بوده و هستند در تاریخ خودمان امیرکبیر و مصدق را می توان اصلاح طلبان واقعی دانست . بنابراین می توان دید که حتی برای اصلاحات واقعی حداقل دو شرط لازم است اول اینکه نیروی اصلاح طلب واقعی وجود داشته با شد دوم زمینه اجتماعی و سیاسی آن وبخصوص وجود حداقلی دمکراسی واقعی نه دروغین و فرمایشی و وجود نهاده ها و مجاری قانونی مثل پارلمان و..
ایران امروز
با این مقدمه نگاهی بیندازییم به ایران امروز و 30 سال گذشته تحت حاکمیت دیکتاتوری تبعیض آمیز مذهبی. برای انجام حداقل اصلاحات جامعه نیارمند آزادی و دمکراسی است جدایی دین از حکومت و دولت اولین گام برای رسیدن به دمکراسی و حکوت پارلمانی است آیا کسانی که زیر چتر اندیشه های ضد انسانی خمینی جمع شده اند و افتخار سابقه در نظامی چپاولگر وسرکوب گر را دارند دمکرات و آزادیخواه و اصلاح طلب هستند؟ آیا رفسنجانی و خاتمی و موسوی و کروبی و..رهبران اصلاح طلبی؟ هستند تا جایی که به ایستادگی اینها( البته به همت حضور مردم در مبارزه) از هر موضع در برابر تقلب و افشای بیشتر جناحی از رژیم بر می گردد کارشان مفید و موثر اما مگر تمامی انتخابات رژیم در 30 سال گذشته همراه با تقلب و دروغ و توطئه نبوده ونیست مگر کشتار و زندان و تجاورز و وحشیگری در ماهیت اندیشه مذهبی و دینی امثال رهبر معنوی این جماعت خمینی نبوده و نیست ومگر و مگر....حساب رژیم و همه جناحها و بردیگانش جای خود گله ای نیست اما براستی بعضی خواسته یا ناخوسته بارکش غول بیابان شده اند وبا دست باز عناوین رنگارنگ و دهن پر کن و فریبنده ای با دست باز و بی شرمی نثار بخشی از رژیم جمهوری اسلا می می کنند که شاید طرف مقابل هرگز انتظارش را نداشت کم مانده که همه ما را دعوت و هدایت کنند که در برابر شال سبز سیدی که سید خاتمی بر گردن سید موسوی انداخت و به سرعت مد روز شده سر تعظیم فرود آریم و به بهانه جنبش کلی و همه رنگ سبز توبه کرده درایت و رهبری این جماعت را بپذریم و توبه کنیم که ای وای عمری بیراه رفتیم .. واقعا گاه آدم حیرت می کند از سادگی خود و پیچیدگی آخوندها و دنیای سیاست آنچنانی و باز هم از قول زنده یاد شاملو باید گفت روزگار غریبیست نازنیین ..ای یاوه یاوه خلایق مستید و منگ؟! ..کدام اصلاح طلب ؟کدام رهبری ؟کسانی که خواستار حفظ نظام جمهوری اسلامی خمینی هستند هرگز نه می خواهند و نه می توانند اصلاح طلب باشند چه رسند به آنکه بخواهند جنبشی را راه اندازی و رهبری کنند مگر اینکه در عالم فرض روزی از این نظام در نظر و عمل بگذرند. انفجار خشم فروخورده مردم به بهانه انتخابات و تقلب در آن را نمی توان ونباید به جیب گشاد بخشی از نظام ریخت این همان چیزی است که کل نظام می خواهد .اگر ما خواستار برچیدن نظام جمهوری اسلامی در هر شکلی ازآن هستیم اگر دگرگونی بنیادی را خواستاریم نباید با ذره ببین بدنبال اصلاح طلبان درون رژیم گشت بلکه باید این توهم و دروغ و فریب را در هم شکست و ما که عمری را گذرانده ایم تجربه خود را متواضعانه و صمیمانه در اختیار نسل جدید بگذارم و در همین رابطه اشتباهات خود را در رابطه تنگاتنگ با آنها برطرف کنیم و از آنها بیاموزیم. نقطه همبستگی و همکاری حداقل برای ماباید کنار زدن نظام دیکتاتوری مذهبی باشد نه کمتر


منوچهر مرعشی
22-10-2009

معصومیت سبز




برای فاجعه احتمالی پیش روی محیط زیست که باعث آن بشر استثمارگر، فزونی طلب، خودخواه، کوته بین ویرانگر است


اگر هنوز کسی
به عمق فاجعه
نمی اندیشد
گناه از
معصومیت سبز درختان
نیست
نه از
پیام پرواز پرنگان
نه از
اشکهای آبی بارانها
نه از
چشمهای زلال چشمه ها
نه از
پیراهن پاکیزه برفها
نه از
صداقت بیکران آسمانها
نه از
صبر سنگین صخرها
نه از
افکار عمیق دریا ها

گناه از ماست

منوچهر مرعشی
19-10-2009

۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه

ترکیب عالی



آگاهی، علم، خرد، عشق، آرمان، امید، اراده، تشکل، هدایت یافتگی وصل به هستی نه به تنهایی بلکه آنگاه که با هم جمع و درهم ضرب شوند ایجاد ترکیبی می کنند شگفت انگیز،لایزال، راه گشاه، پیش برنده، نیرومند و حیات بخش. این ترکیب عالی تضمین و تکامل دهنده تاریخ بشری بوده وهست. بدون این ترکیب موجود انسانی بدست عوامل طبیعی یا همم نوع خودش از بین میرفت و امکان دوام و بقاء بر این کره خاکی را نمی یافت. کشف این ماده حیات بخش نمی دانم به کی وچه کسی بر می گردد اما می توان همه جا نقش اثربخش آن را در زندگی انسانها دید.مقاومت، نبرد، پایداری، فداکاری و سر انجام پیروزی شگفت انگیز مجاهدین اسیر و زخمی در چنگ دشمن بر هیولای ارتجاع و چند دولت دیگر یک نمونه زنده و حاضر از آثار این ترکیب است که می توان آنرا با چشم دید. درس بزرگ از این تجربه ملموس در شرایط امروز جامعه ایران تا آنجا که به انسان مختار آگاه و مسئوال بر می گردداین است که برای کنار زدن مانع رژیم دیکتاتوری مذهبی حاکم بر کشور و رهای فردی و پیش رفت جمعی و رسیدن به آزادی وعدالت که ازضروریات ذاتی انسانی هستند باید همین ترکیب رابیشتر و گسترده تر بکار گرفت.به این ترتیب می توان گفت انسان در یک بستر مادی ودر میدانی از تضادهای گوناگون خود توان و ظرفیت حل مسائل و رسیدن به آزادی و رهایی و تکامل فردی وجمعی خویش را دارد. به هر دلیل و در عالم واقع را دگری غیر از این متصور نیست و هر چه جامعه انسانی پیشتر می رود این امر بیشتر اثبات می شود که انسان خود مسئول خویش است

منوچهر مرعشی
19-10-2009

۱۳۸۸ مهر ۲۷, دوشنبه

بار تنهایی


گاه شاهد عبور سالخورده انسانی تنها با سگ وعصا از زیر پنجره نگاهم در این سوی جهان هستم که تنهایی تلخ و تامل برانگیزانسان را در پایان راه عریان می نماید



قلبی شکسته
چشمهای بیسو
عصای کهنه،
در دستهایی لرزان

انتهای سفر
تنها ،
سگی همراه

با گامهای سنگین
تنهایی خویش را
بر شانه های خسته

پیش می برد

منوچهر مرعشی
18-10-2009



۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

نوشیدن شعر



گاه شاید
هیج چیز
بهتر از
نوشیدن یک شعر نیست
چشیدن یک ترانه
گردش با یک نت موسیقی
سر زدن به منظره یک نقاشی
ورود به فصول یک داستان
گم شدن در باغ یک قصه
ورود به دروازه یک افسانه
هم صحبتی با یک پیکره
گاه شاید
هیج چیز
بهتر از
غرق گشتن در یک خاطره نیست
جان گرفتن از یک دوستی
پرواز با بال یک عشق
چشیدن شیرینی یک رویا
لمس کردن دست یک تخیل
مزه کردن یک پیروزی

گاه شاید
هیج چیز
بهتر از
تندی طعم تلخ یک تراژدی نیست
حس کردن رسم یک حماسه
غور درغوغای یک سکوت
نشستن در یک کلاس اساطیری
سیر وسیاحت درحوادث یک تاریخ

گاه شاید
هیج چیز
بهتر از
آسودن زیر سایه یک لبخندنباشد
نشستن برشانه یک شادی
شکستن درچشم یک شراب
چیدن ستاره از یک نگاه
همسفر شدن با یک آرزو

هیج چیز
بهتر از
جاری شدن در زندگی نیست


منوچهر مرعشی
10-10-2009

جدای دین از دولت خواسته ای اساسی، عاجل و دیرینه

جامعه امروز ایران جوان است اکثریت جمعیت کشور را جوانان تشکیل می دهند جوانانی که اکثرا زیر حاکمیت رژیم چشم به جهان گشوده و قد کشیده اند این جوانان حاکمیت جمهوری اسلامی را روزمره با تمام وجود خویش تجربه کرده اند.اما جوان امروز ایرانی با همه محدودیتها و مشکلات در عصر ارتباطات سریع و وسیع و انفجارآگاهی و اطلاعات زندگی می کند. ازطریق دنیای مجازی به جهان واقعی امروز دسترسی دارند می بیند، می خوانند، می شنوند، با جامعه، تمدن، فرهنگ قوانین، سیاست وتاریخ بشرجهان امروزآشنا هستند مقایسه، می کند دست به ارزیابی می زنند خود را همراه و عضوی از جامعه انسانی می دانندنسبت به حقوق انسانی
خوییش آگاهند با این همه همه جا با حکومت و قوانیین ضد انسانی، ناعادلانه، تبعیض آمیز، جاهلانه و قرون وسطایش در پوشش دین ومذهب برخورد می کنند.و در همه جهات حکوت مذهبی و دینی و عوامل آن را سد راه آزادی ورهایی و پیشرفت خود می بینند بنابراین طبیعی است که فوری و جدی در ردیف نان ومسکن خواستار جدایی دین از دولت و حکومت وجایگزینی و براقراری دمکراسی و اجرای قوانیین انسانی ودمکراتیک بجای دیکتاتوری مذهبی باشند و این خواسته ای اساسی و تاریخی است این خواسته نسل ما و قبل از ما و قبل از آنها وخیلی قبلترها هم بوده و هست خواسته ای اساسییست چون بدون آن ما هر گز به آزادی همه جانبه و پایدار در روابط ومناسبات فردی واجتماعی نخواهیم رسید. تازه این گام نخست ولی پایه ای است که پس از آن ما وارد دوران حقوق بشر،عصر روشنگری و نقد و برخورد اندیشها و عقل و خردگرایی و..خواهیم شد و اینها امکان پذیر نیست مگر با پذیرش و اجرای اصل جدایی دین از دولت حالا لطفا مقایسه کنید این خواسته حداقل ومبنای را با خواسته ها افکار و پیشینه به اصطلاح رهبران وسردمداران معروف به جنبش سبزکسانی که نتیجه دستگاه فکری خمینیسم بوده و هستند و حد اکثردر همان دستگاه و ایدئولوژی خواستارحکومت اسلامی سبز هستند که همان محتواست با رنگی متفاوت. بی هیچ ملاحظه و تردیدی باید این پارچه سبز را کنار زد و ماهیت ارتجاعی آن بخش دگرازجمهوری اسلامی پنهان و آشکار پشت نقاب سبزراعیان کرد. نباید فریب حرفها و رنگها را خورد تعارف و محافظه کاری بس است پس ازقرنها عقب افتادگی و 3 دهه سیاه حکومت جمهوری اسلامی باید صریح روشن ورسا گفت پایان هر نوع حکومت مذهبی، دینی و حتی ایدئولوژیکی تحت هر رنگ نام و طبفه ای
.همراهی با خیزش و جنبش مردم، بکار گیری شیوهای گوناگون در شرایط متفاوت، استفاده هوشیارانه از تضادهای درون رژیم، بهره برادری از شرایط جهانی و..همه بجای خود درست اما هرگز نباید تن به رهبری و حمالی هیولای ارتجاع ضد انسانی به هر شکلش داد. یکی از معیارها برای تشخیص ارتجاع پنهان شده در میان مردم و در پس نقابهای رنگی طرح خواست حداقل جدایی دین از دولت است

منوچهر مرعشی
13-10-2009

۱۳۸۸ مهر ۱۷, جمعه

عشق خواهد ماند




خورشید
خواهد خفت
ماه
محو خواهد شد
دریاها
بدرود خواهند گفت
رودها
ز رفتن باز می مانند
بادها
خواهند ایستاد
زمین
منجمد خواهد شد
پولاد
پودر خواهد شد
سایه ها
برچیده خواهند شد
روزگار
پر خواهد زد
زمان
زنگ خواهد زد
ستارها
خاکستر خواهند شد
آسمان
به انتها خواهد رسید

با این همه اما
عشق
باقی خواهد ماند


منوچهر مرعشی
09-10-2009

۱۳۸۸ مهر ۱۵, چهارشنبه

شعله ها



تقدیم به عشق ها، ارادها، خواسته ها، منطق ها و آرزوهای بزرگ وهمه
انسانهای که تبلور و حامل مادی وملموس این ارزشها هستند از جمله مبارزین اشرفی و حامیانشان سلام و درود برآنان. امیدوارم آزادی 36 گروگان آغاز پیروزیهای بیشتری باشد

شعله ها


شعله ها، شعله ها سخن بگویید
آتشها، آتشها خاکسترم را بر باد دهید
شمشیرها، شمشیرها فرود آیید
سازها، سازها بغظم را بنوازید
کوهها،کوهها دردم را بدوش کشید
طبلها، طبلها تنهاییم را پیوند زنید
سروها، سروها سکوتم را سرودی سازید
شیپورها، شیپورها شورم راشررافکنید
ابرها، ابرها شوقم را بباریید
بادها، بادها عشقم را بپراکنید
دشتها، دشتها دلم را بگسترانید
ترانه ها، ترانه ها طراوتم رابسرایید
گلها، گلها زیباییم را باز گویید
سنگها، سنگها صبوریم را تاب آوریید
پروانه ها، پروانه ها پایداریم را پرواز دهید
شمع ها، شمع ها اراده ام را بر افروزید
ستاره ها، ستاره ها امیدم را بستایید
آسمان ها، آسمان ها ایمانم را در بر گیرید
گهواره ها گهواره ها نوزادانم را در آغوش گیریید

منوچهر مرعشی
07-10-2009

۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

ماه، با ماست



آن شب وقتی نگاهم به قرص ماه افتاد احساس کردم آنقدربه من نزدیک است که می توانم دستم را دراز کنم و صورتش را لمس و گیسوانش را نوازش کنم ، احساس کردم او آشنای صمیمی، دوست و رقیقی قدیمی است و بی آنکه بدانم همه جا همراه و در پی من است و گرم سخن کفتن با من....( چه احساس زیبا، لذت بخش، نیرومند و حیاتبخشی وخوشحالم که آن را با شما تقسیم می کنم)...اما ما گاه چقدر از خویش و با جهان موجود بیگانه ایم

ماه، با ماست


ماه،
امشب،
چقدر نزدیک است!
همه جا هست
پشت در منتظر است
انگشت بر پنجره می کوبد

ماه،
دور از دسترس نیست
پشت بام خانه است
روی دست سیب است
پشت پلک پونه است
لای شبدرها سرگرم بازیست
قاطی شب بوها می پیچد
در خواب خوش شبنم ها، بیدار است
در رویای پرندگان، سحر می بافد
بر دامن شب، گل سپیده می دوزد
با خوابشکستگان قصه ز شب می گوید

ماه،
غرق در آرامش دریاست
همسفر رود است
روی ایوان خانه چای می نوشد
در حوض شکسته گرم آبتنیست
لب جوب رخت می شوید
بین من و تو جا خوش کرده است

ماه،
همه جا هست
پشت در منتظر است
انگشت بر پنجره می کوبد
ماه،
با ماست
و
ما،
چقدر از خویش دوریم؟!


منوچهر مرعشی
06-10-2009

۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

عمق تضاد

عمق تضاد
دست اندرکاران رژیم جمهوری اسلامی در طی بیش از 3 دهه گذشته چه غالب و چه مغلوب خود بهتر از هر کسی می دانند که چه در ه عمیقی با عملکرد خود در همه زمینه ها بین خود و مردم ایران ایجاد کرده اند.چپاول کشتار، سرکوب، دروغ ، شیادی با بکار گیری دستگاه عریض و طویل دین و مذهب در قدرت و دولت بلافاصله با ورد خمینی به ایران آغاز شد و بی وقفه تا همین لحظه ادامه دارد. پس مشکل جامعه امروز ایران مسعله ای نیست که بشود با گل و بلبل و سلام وصلوات آن هم بدست بخشی از همین رژیم و در چهار چوب نظامی که خمینی بنیان گذاشت و امثال منتظری تئورسینهایش و امثال گنجی روشنفکرانش و امثال سروش پرفسورها یش بوده اند حل کرد.باور کنیم جامعه ایران آماده و در آستانه تحولات اساسی و بزرگی قرار گرفته است ما با شجاعت وارد عصر روشنگری خاص خودمان شده ایم ما به اهمیت و ضرورت و حضور دائمی و پایدار آزادی در تار و پود روابط فردی و جمعی خود رسیده ایم، ما داریم به حقوق انسانی خود آگاه می شویم، ما داریم به اهمیت و ارزش و نقش و کارآیی فردی خود می رسیم،ما داریم تاریخ و هویت خود را در همه زمینه ها باز نگری می کنییم، ما داریم با جامعه بشری و زمان خود پیوند می خوریم ما زخمهای عمیق دین در حاکمیت را بر تن و جان خود داریم ،ما تجربه مستقیم حکومت جمهوری اسلامی را داریم،ما ضمنا تجارب و دانش جوامع انسانی را داریم ما در عصر انفجار آگاهی و سرعت و ارتباطات و همبستگی و پیوستگی و فرو ریختن مرزهای کاذب قرار داریم و.... من نمی دانم آیا ما باید با حاکمیت مذهب در قدرت مواجهه می شدیم تا به نقطه امرزی می رسیدیم یا راه سهل دیگری هم ممکن بود. اما به هر حال ما این راه سخت و خونین را تا این جا آمده ایم و فعلا در این نقطه در برابر مانع هیولای ارتجاع مذهبی هستیم ولی آماده جهش و پرش و تحول و دگرگونی های که قرنهاست جامعه ما برای ادامه حیات و تکامل خود به آن نیازمند بوده وهست و هر بار با وجود جنبش و قیام و انقلابهای پیا پی باز هم عملی نشده و با مانع بر خورد کرده و به شکست و ناکامی انجامیده. بله جامعه ما با تجربه پر بهاء و دهشتناک جمهوری اسلامی در نوع دیگری از حکومت مذهبی محدود و متو قف نمی شود در تحولات این بار نه از تاک نشانی خواهد ماند نه از تاکنشان. اگر فکر می کنیم خواسته ها و قامت جنبش مردم ایران پس از این همه تجربه و تحمل در حد و قد موسوی و منتظری و کروبی و سروش و ..است در تحلیل اوضاع از رژیم بسیار عقب تر هستیم چون رژیم بدرستی با باز کردن میدان در همه زمینه ها برای نیروی نظامی و امنیتیش دارد خود را هر چه بیشتر آماده مفابله با تحول پیش رو می کند و خوب می داند که چه آتشی زیر خاکستر است خامنه ای و جناح حاکم از روی حماقت و دیوانگی نبود که بهای سنگین حذف بخشی از خود را با تمام مسائل را پذیرفتند تا چنین آرایش جدیدی در سطوح مختلف اجرائی، سیاسی نظامی و... بگیرند.رژیم تمام تلاش و ترفند هایش را با هوشیاری تمام در سالیان گذشته با رفسنجانی، خاتمی و حتی این اواخربا موسوی و کروبی درسیاست و با بکار گیری و مماشات و میدان دادن به افرادی چون سروش، کدیور و.. جرینات دیگر در کار فرهنگ و اند یشه و مذهب برای نمایش و جهت دادن به مثلا دگر انیشیی دینی و.. بکارگرفت تا تحولات را درحد معیین و مشخصی نگهدارد اما در عمل با جامعه ای روبروست که از همه طرف زبانه می کشد و خوب می داند که نمی تواند با چنین نمایش های مسخره ای تضاد موجود در جامعه را دور بزند و نادیده بگیرد پس رژیم سرانجام چاره ای ندارد جز اینکه باز هم بر اساس سنت خمینی زور را بعنوان راه حل برون رفت بکار بگیرد. جامعه ما بی تاب تحول است . اگر چه مردم درمحدده امکانات موجود و زیر حاکمیت دیکتاوری مذهبی با هوشیاری سیاسی و مبارزاتی با شیوه ها و تاکتیکهای گوناگون سعی در باز کردن روزنه و شکافی برای برون رفت دارند که ظاهرا متناقض بنظر میرسد اما البته مردمی که مستقیم و روزمره با هیولا در گیرند بهتر می دانند که چگونه راه باز کنند بی تردید این دوره ایست گذرا . پس ضمن داشتن چشم اندازی وسیع نسبت به تحولات در پیش رو اما اگر بخواهیم همین حالا و بطور مشخص به اصطلاح با تحلیل مشخص از شرایط مشخص موضع عملی بگیریم باید گفت تمام فشار از هر طرف متمرکز روری نقطه ولایت فقیه حتی اگر از جانب ( حتی خمینی برفرض محال) رفسنجانی،خاتمی، موسوی، کروبی و..باشد و از موظع انسانی و اخلاقی و ارزشی و.. باید بی تردید و ترس و با صدای بلند و علنی از حرمت و حقوق انسانی و فردی هر کسی در برابر تجاوزات رژیم حمایت کرد حتی اگر بخشی از خود رژیم بوده یا هست.
باور کنیم و آماده باشیم برای فصلی جدید
منوچهر مرعشی
29-09-2009

۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه

طپش ثانیه ها




باید از زیر آوار سنگین سالیان، قد راست کرد
باید ازبند مخروبه های زمان، پر زد
باید دست دردستهای ساعات گذاشت
باید همدم دقایق شد
باید قلب را، با طپش ثانیه ها پیوند زد
باید آواز دل زمان را، با گوش جان شنید
باید نفس زمان را، حس کرد
باید در گذرش، دگرگون شد
باید حرف فصول را فهمید
باید میوه زمان را چید
باید در آب و هوای حال زیست

باید گذشته را موشکافی کرد
باید گرد و غبارش را روبید
باید زنگار زنبیل زمان را زدایید
باید هر شب اندیشید
باید هر روز متولد شد
از آینده نباید ترسید

با زمان قهر نباید کرد
باید نازش را درهر کوی و برزن کشید
باید دوستی زمان را، غنیمت شمرد
باید گرمی رسیدنش را، گرامی داشت
باید با تیک تاک صدای پایش رقصید
باید با زمان درآمیخت
باید با او یکی شد



منوچهر مرعشی
02-10-2009