خلوت
نیمه شبی
در زیر نور آفتاب نیمروزی
در خلوت خویش
چنان فرو رفته بودم
که دست هایم را جا گذاشته
و پاها یم را از دست داده بودم
...
وسپس
خود را در دنیایی دگر یافتم
۲۶-۰۵-۲۰۲۰
منوچهر مرعشی
۱۳۹۹ خرداد ۱۱, یکشنبه
طول عمر
طول عمر
گاه طول عمر برابراست با :
باز و بسته شدن پنجره ای
پیمودن عرض جاده ای
پرواز تک پرنده ای
قد کشیدن جوانه ای
رقصیدن شکوفه ای
پر کشیدن یک شادی
پروانه شدن کرمی
در زدن الهامی
روشن شدن جرقه ای
پرواز آهنگی
گاهی حاصل عمر می شود :
نقش بوسه ای
شکستن بغضی
نشستن لبخندی
شعر عارفانه ای
رسیدن لحظه ای
لبخند بنفشه ای
سر کشیدن سروی
خیزش طوفانی
نشستن کبوتری
پاسخ دادن دانه ای
چشمک زدن ستاره ای
گل دادن آگاهی
منوچهر مرعشی
۲۳-۰۳-۲۰۲۰
۱۳۹۹ خرداد ۸, پنجشنبه
رومینا
رومینا
برای رومینا دخترک زیبا و معصومی که در آتش جهل و خشونت وفقر و بی مسؤلیتی و ... خاکستر شد . برای همه زنده بگور شدهگان ...
رومینا رفت و خشم خون ریز پا برجاست
کینه های کور را باید از میان برداشت
رومینا جان باخت و جهل جان دارد
جهل انسان کش را باید کشت
رومینا در قید نیست و درد هست
درد نادانی ها را باید درمان کرد
رومینا خاموش و شیون شادی می کند
آتش این دشمنی ها را باید سرد کرد
رومینا در خون و ما در خانه ها مانده ایم
دیوارهای بین خود را باید فرو ریزیم
دختر معصوم را کشتند و ما تماشا می کنیم
جای تماشا بهتر آنکه نقش خود بازی کنیم
شرم بر ما ، شرم بر ما
زنده به گوران در تاریخ بسیارند
قاتلان سنگ دل هم بین ما موجود
وای بر ما ، وای بر ما
با داس مرگ ،جهل جولان می دهد
ما خم گشته، تعظیم می کنیم
در درون ما ،جهل جا خوش کرده
ما بر آن نام دین و غیرت می می نهیم
ای ننگ بر ، ما ننگ بر ما
آشیان ها را ، به آتش می کشند
ما ز ترس در به روی خود بسته ایم
جهان را ،جهل جهنم کرده است
ما از شیادان ، بهشت می خریم
ای ننگ بر ما ، ننگ بر ما
در جای که ، جهل و خشونت مقدس است
آنجا خون ریزی و قتل قانون می شود
رومینا را پدری جاهل و قاتل کشت
دادخواهی او اما تا ابد از ما باقیست
وای بر ما ، وای بر ما
در سفر زندگی همه همراهیم
در مسیر زندگی همه مسؤلیم
می دانیم که ریشه درد فقر است
چاره جراحی این غده چرکین است
می توان نظم استثمار را بر چید
شرط آنکه بخواهیم و بکوشیم
دست بدست برخیزیم وچاره اندیشم
هر ثانیه تأخیر جانی از دست رفتن است
منوچهر مرعشی
۲۷-۰۵-۲۰۲۰
۱۳۹۹ خرداد ۷, چهارشنبه
شادی و شگفتی
شادی و شگفتی
شناور در شادی
غرق در شگفتی
شیفته زیبایی
حیران گوناگونی
خیره رنگارنگی
شکار عشق
نمایش هستی را به تماشا می نشینم
در کف جهان
تابع قوانین
در زنجیر نظم
در جاذبه زمین
زیرسقف آسمان
در رود زندگی جاریم
از شعور هستی ،
از راز فضا ،
از ناز گل ،
از حیرانی خود،
از بیتابی باد،
از درد زمان،
از دریافت آسمان،
از بخشش زمین ،
از آتش خورشید ،
از سعی انسان،
.....
از این همه توشه ای برمی گیرم و
با هستی همراه میشوم
منوچهر مرعشی
۲۴-۰۵-۲۰۲۰
همبازی شادی
همبازی شادی
لحضات را، پراز ستاره کن
زمان، با زمزمه عشق طی کن
تن، از تباهی برهان
جان ،به ترانه باران بسپار
پی پیام باد، پا شو
سخن سبزه را، بپذیر
گوش ،به آواز نیزار بنواز
زبان ، سوسن باش
دل، به بنفشه بباز
رازدانه را، افشا کن
حرف، از دل دریا بزن
در دریای سکوت ،غرق شو
بر در خانه دوست، بکوب
سر،به آسمان برسان
قصه ،بگوش کهکشان بخوان
با صدای سپیده، به پا خیز
با هستی، یگانه شو
با خود خود، خوش باش
همبازی ،شادی شو
زیبایها را ،فرا خوان
با خدا ،هم خانه شو
پی پاسخ ،به هر دری بزن
دست، بدست هستی ده
پا بپای وجود، به پیش
به واقعیت، تکیه کن
چشم، به حقیقت بدوز
با بدی، به نبرد بر خیز
با پستی، سازش نکن
دیوارسکوت را ، بشکن
سد ستمکاران، برکن
پلیدی ها را، نپذیر
به ندای، درون پاسخ ده
حرف دل را، عمل کن
چراغ آگاهی ، بر افروز
احساس را، رهاء کن
خیال را، پرواز ده
تنهایی را، تبدیل کن
من را، جمع کن
در زندگی، جاری شو
هنرمندانه ، زندگی کن
......
عمر، چو انسان طی کن
منوچهر مرعشی
10-05-2020
اشتراک در:
پست‌ها (Atom)