بلای جان
تا عزیزم را ز من جدا کردند
فریاد بر آوردم مردوم مردم
ای جماعت به دادم برسید
که عزیزتر زجانم را بردند
آنچه را عزیزش می پنداشتم
بیخبرکه خود بلای جانم بود
منوچهر مرعشی
24-07-2020
بلای جان
تا عزیزم را ز من جدا کردند
فریاد بر آوردم مردوم مردم
ای جماعت به دادم برسید
که عزیزتر زجانم را بردند
آنچه را عزیزش می پنداشتم
بیخبرکه خود بلای جانم بود
منوچهر مرعشی
24-07-2020
یک شاخه نور
یک شاخه نور
لبخند یک گل
یک قطره عشق
مرا در این سفر بس
برق یک نگاه
یک قطره اشک
آهنگ یک قلب
مرا در این راه کافی
یک رنگی دوست
یک حرف از دل
یگانگی هستی
مرا توشه این راه
یک شاخه نور
لبخند یک گل
یک قطره عشق
مرا همراه
یک نگاه پر مهر
یک اشاره از دور
یک ذره از وجود تو
مرا در این سفر بس
منوچهر مرعشی
۱۲-۰۳-۲۰۲۰
درخت من
این درخت من است
ایستاده سر فراز در برابر
تیر تگرگ و تیغ آفتاب و شلاق طوفان
این درخت من است
پایدار و خموش و گویا
بی اعتنا به
دشنام شب و نفرین تیرگی و سرزنش سرما
سایه می دهد و ثمر و صبوری
دانه می دهد و شکوفه و شادی
این درخت دوست صمیمی من است
در این زمانه غریب و دور ی و تنهایی
منوچهر مرعشی
20-07-2020
در تو
روح جنگل
صداقت صبح
لطف باران
نوازش نسیم
پیام باد
آرامش شب
در توست
بی تابی طوفان
دانایی دانه
شورش آتش
نجابت خاک
شادی جوانه
سخن صخره
سخاوت دریا
جنبش موج
شعور رود
در توست
شهامت ستاره
شکوه طبیعت
پذیرش آسمان
گستردگی هستی
شادی خورشید
مهربانی زمین
پیام کبوتر
در توست
غرش شیر
پاکی آهو
سرود سرو
سخن سبزه
شعر شبنم
نگاه نرگس
شوق چشمه
نقش بنفشه
عشق پروانه
حضور خدا
لحظه آبی
ترانه های باغ
آواز آبشار
شکوه کوه
در تو ، باز هم بسیار ...
در تو ، ای انسان
منوچهر مرعشی
30-05-2020
دنیای کودکی
در سفر عمر
جاهای بسیار رفتم
بسیار چیز ها دیدم
کار های فراوان انجام دادم
.....
اکنون در انتهای این سفر
گر چه پیر و ناتوانم
اما دل می خواهد
به شوق کودکی باز گردیم
....
یاد پاکی کودکی
سالخورده گی را می برد ز یادم
بوی عطر صفای کودکی
شاد و جوانم می کند
شور کنجکاوی کودکی سرشارم می سازد
عطش دانستن کودکی مرا شهامت پرسش می دهد
شادی جوشان کودکی به وجدم میآورد
نوشیدن لحضات زمان کودکی مستم می کند
....
در انتهای این گفتگوی من و دل
من دوش
در تنهایی
با خویش بستم پیمانی
من و دل
باز میگردیم به دنیای کودکی
دوباره شروع می کنیم از نقطه آغاز
...
این بار اما با :
توشه روشنایی ،
کوله باری از نور ،
خرجینی پر از خرد ،
و هر آنچه زیبایی
منوچهر مرعشی
15-07-2020
فراموشی
ما همه خواهیم رفت
خاطرات اما بجا می مانند
خاطرات هم دیر یا زود فراموش می شوند
فراموشی اما هرگز از یاد نمی رود
منوچهرمرعشی
۱۱-۰۷-۲۰۲۰
با تو
وقتی به تو می اندیشه ام انسان دگری هستم
آنگاه که تو در خیالم هستی حال دگری دارم
با تو که باشم از هیچ نمی ترسم
وقتی با تو دوستم عشق را می شناسم
با تو همخانه که هستم خدا را دارم
همسایه تو که باشم آرامش کامل دارم
وقتی با توهمراهم خستگی نمی پذیرم
وقت که با تو طی کنم زمان را حس نمی کنم
با تو که هم نفس شوم پیر نمی شوم
با تو هر جا که باشم از دل و جان شادم
با تو از دل طوفان ها هم می گذرم
با تو که هستم نیست نمی شوم
با تو
با تو هرگز از خود نمی گریزم
زیر یک سقف با تو آسمان را دارم
با تو مرگ را چو زندگی می پذیرم
با تو از شکست پیروزی می سازم
با تو در دل تیرگی روشنی را می بینم
با تو شعله امید را روشن نگه می دارم
با تو درسیاه چاله ها هم نابود نمی شوم
با تو از هر شکی به یقین می رسم
با تو از صد سد سترگ رد می شوم
با تو از شیر و عسل شیرین ترم
با تو با خود و دیگری و هستی یگانه ام
۱۴-۰۷-۲۰۲۰
منوچهر مرعشی