۱۳۸۸ فروردین ۲۳, یکشنبه

صندوقچه


زیر چشم آفتاب

درزمین ظهر تابستان

وسط میدان اصلی

بر سر چهار سوی بازار

درمیان مردم شهر

صندوقچه ام را

می گشایم

تا همگان ببینند

در پستو

چه پنهان داشته ام

منوچهر مرعشی

12-04-2009

۱ نظر:

ناشناس گفت...

دوست شاعر
اشعار شما من را به یاد دوران کودکی ام و لحظاتی که در میان تبسم و نگاه پاک از میان صدف زیبا سر بیرون میاوری.روزهای خوب در چهار دیواری ساده و ساده
آزادی قناری از قفس سرد و رسیدن به تمام آرزوها و خوشبختی ها
کاش تمام آدمها در این میدان اصلی دور هم جمع می شدند و تمامی صندوقچه ها باز
بسیار زیبا بود شعر شما