۱۳۸۸ فروردین ۲۸, جمعه

خورجینی خورشید


شبنم
ستاره
مهتاب
فریاد سکوت

خروس
گنجشک
سینه سرخ
سبدی آواز

سپیده
سحر
صبح
خورجینی خورشید

باد
رقص
برگ
سبزینه پوشی بیدار

زنگ
هلهله
تفریح
حیاطی شادی

سنگ
صخره
کوه
دامنی پر گل

سرو
پیجک
صنوبر
جنگلی ترانه

ابر
آبی
پرنده
آسمانی نیمه برهنه

پرتگاه
پیچ
مستقیم
جاده ای طویل

مار
عقرب
خار
صحرای سوزان

خانه
خیابان
کوچه
شهری سرگردان

دندان
دهان
نان
عطش سفره های خالی

چشمه
رود
دریا
جگر های سوخته

آب
خنجر
آفتاب
دستی بسوی من

منوچهر مرعشی
18-04-2009


۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام دوست شاعر
نجوای شعرتان آدمی را به میهمانی گلها
دعوت می کند و لذت از آواز بلبل و بانک خروس و تماشای خنده کودک
زبان ساده و بی پیرایه شعر های نو و ملول از دیو ددمنش در جستجوی انسان و انسانیت
زبان احساس شعرتان دور از دنیا و مال ومنال به دنبال عشق
سخن را کوتاه میکنم و بیش از این جسارت
شعر نو شما . زبان شعر زمانه است
پایدار باشید