۱۳۸۷ اسفند ۲۱, چهارشنبه

شاد باشید


منوچهر مرعشی
11-03-2009
سکوت،
سوسن دارد سخن می راند
بگوش ،
هدهد از سیمرغ خبری تازه دارد
خموش ،
باد دارد نی می نوازد
برخیز،
نرگس دارد عطر می افشاند
بنگر،
جوانه دارد سرک می کشد
آرام ،
دانه دارد سینه چاک می دهد
برپا،
نسیم دارد از سطح پوست می گذرد
شادی،
بهار دارد می رسد

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلامی آفتابی به شما دوست عزیز
من نه در ستایش شما آمده ام ولی گاه زمانی باید برای ارزش گفته ها باید گفت. آری شما بدون رنگ با انگشت هایتان با جلوه ی زیبا و خدایی مثل پرواز بر روی بال فرشته شاد و مهربان وعاشق در پیله بسته پروانه گمنام و بی نشان در قهقهه ستاره در چنگ شب ودر آرزوی شبنم فتاده در دریا ونگاه صمیمی و بوسه زمین با لبهای مهر آسمان در میان شعله های خورشید وآشتی ابر وباد می سرایید. آیا می توان خواند ورفت اما شما همچو نسیم عاشق به رقص دسته گنجشک در مزارع باد می نوازید زندگی همچو سروی سبز با چار فصلش همچو رنگین کمان است . دل قوی دار سحر نزدیک است و بال افشانی حقیقت کبوتر عاشق مانده گار.
به امید رام باد و غرق کردن ابر در گریه و عشق و شادی در دنیای واقعی
جفای روزگار و جور زمانه همانند اشعارتان از شما دوست عزیز دور باد