۱۳۸۸ خرداد ۱۹, سه‌شنبه

آب را نشنیدی


منوچهر مرعشی
10-06-2009
آفتاب را ندیدی
آب را نشنیدی
دستهای سیب را لمس نکردی
سخن سوسن را نفهمیدی
بوسه ماه را نچشیدی

نه دیدی
نه شنیدی
نه حس کردی
نه فهمیدی

نه چشیدی
نه زمزمه های باد را
نه مفهوم ترانه را
نه اشاره شاعر را
نه حس هستی را
نه رقص برگ را
نه برق نگاه را
نه نقش پروانه را
نه پیراهن گل را
نه اشک شبنم را
نه پرواز اندیشه را
نه موسیقی قلب را
نه گامهای نت را
نه نگرانی نرگس را
نه تکاپوی دانه را
نه حاصل کار زنبور را
نه طعم رهایی را
نه مزه دوستی را

نه دیدی
نه شنیدی
نه حس کردی
نه فهمیدی
نه چشیدی

نه خود را
نه مرا
نه دیگری را
نه خدا را

۱ نظر:

ناشناس گفت...

شاعر عزیز
احسن به این همه احساس و رنگ و صدای شعرتان
ولی عزیز در این روزگاری که خورشید هم کم کار شده و رو به خاموشی است
می توان توقع داشت که انسانها بفهمند
و ببینند رنگها و احساسها را
حقا که زیبا سرودید.
جاودان باشید