۱۳۸۷ دی ۱۱, چهارشنبه

منطق بودن

منوچهر مرعشی
31-12-2008

منطق بودن ابر است که ببارد
رود که جاری شود
چشمه که بجوشد
آفتاب که بتابد
باد که بوزد
ستاره که بدرخشد
و من باید بسرایم از
آفتاب وستاره و ابر


منطق بودن دانه است که بروید
غنچه که بشکفد
ریشه که بدود
درخت که سایه دهد
میوه که برسد


و من باید بسرایم از
غنچه و دانه و درخت و میوه

منطق بودن بلبل است که بخواند
گل که جلوه کند
پرنده که پرواز کند
خاک که بپذیرد
کوه که بایستد
صخره که سینه سپر کند
سنگ که صبور باشد
دریا که آشفته شود
و من باید بسرایم از
این همه

منطق بودن قلب است که بتپد
شمع که بسوزد
آتش که بسوزاند
دل که ببیند
جهل که بپوشاند
آگاهی که روشن کند
و من باید بسرایم از
نورو تاریکی و آتش

منطق بودن انسان است که بداند
که عشق بورزد
که بپرسد
که بجوید
که بخندند
که بگرید
که نطق کند
که بیفتد
که برخیزد
که آرام نگیرد
که آرزو داشته باشد
که بسازد
که بگذرد
که به پیش بتازد

و من باید بسرایم از
انسان

هیچ نظری موجود نیست: