۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

دستها



ایستاده روی دو پای خویش
بر گرده زمین
رو سوی آسمان
با دستهای روشن چشمهایم
صورت ماه ستاره ها را
لمس می کنم
و
دستهای رنگی رویا هایم
می رسد تا جزایر نادیده کهکشانها
و
پوست دستهای گندم گونم
خیس عرق می شود
و
آب گلیم خشک می شود
و
دل بی تاب
بر در ودیوار سینه می زند
و
شوق پر می کشد
از نگاهم
و
شادی می نشیند
بر لبانم
و
شبنم اشکم شعری می شود
جاری از زبانم
 
منوچهر مرعشی
08-07-2009

هیچ نظری موجود نیست: