۱۳۸۸ آبان ۱۴, پنجشنبه

قطره ای قانون و آزادی کافیست

آزادی بیان تنها جزء ناچیزی از مجموعه آزادیهاست اما اگر رژیم تنها تحمل همین یک قطره آزادی و قانون پس از آن را داشته باشد بسرعت یخ در برابر آفتاب تابستانی ذوب خواهد شد
. آنان که 30 سال پیش را بیاد دارند شاهد بودند و می دانند که خمینی هم زمان رهبری یک انقلاب پیروزمند، پشتوانه توده ای وسیع ،مشروعیت و مرجعیت مذهبی چند صد ساله رادر ایران یکجا در جیب خود داشت و در ضمن شرایط جهانی آن زمان شرایط مطلوبی برای جنبشهای مترقی نبود.از طرفی شکست سوسیالیست موجود بخصوص درکشورشوراها( اتحاد جماهیر شوروی سابق)وشکست جنبشهای ناسونالیستی و سکولاریستی و..باعث افول جنبشها و سرخوردگی مردم و سر بلند کردن جریانات ارتجاعی مذهبی در منطقه وبه نسبتی گسترش آن در جهان پس از ظهور خمینیسم و اعلام حکومت جمهوری اسلامی شده بود و بعد با عربده ها و عملیات وحشیانه به اصطلاح ضد امپریالستی حکومت جمهوری اسلامی همه فضایی را ایجاد کرده بود که در افتادن با سمبل هیولای ارتجاع و ایدئولوژی او و طرح برابری و دفاع از آزادیها دل شیر و گرده کوه و هوشیاری بسیار می طلبید. در چنیین دوران پر فتنه و ابهام و فریب و غریبی اما جوانی زیر 30 سال که تازه از زندان دیکتاتوری سلطنتی با همت قیام مردم آزاد شده بود در دانشگاه تهران در یک سخنرانی علنی از ضروت،اهمیت ، فوریت وحتمیت آزادی سخن گفت و در برابر همه پیرافعی های دنیای سیاسی راست و چپ نمای آن روز(امثال حزب توده و...) برقراری آزادی و دمکراسی و حاکمیت مردم در برابر دیکتاتوری ولایت فقیه را در دستور روز قرار داد و و با هوشیاری و بردباری کامل بر آن پای فشرد و فریب شعارهای شیادانه ضد لیبرالی و ضد امپرپالیستی و پوپولیستی آن روز چپ و راست را نخورد و تا همین امروز پس ازگذر از وادیه های گوناگون همچنان بر آن حرف و عهد باقیست. آن جوان شیر دل آن روز و آن مرد میان سال امروز مسعود رجوی است کسی که حدود نیم قرن زیر باران گلوله و تیغ و تهمت ودروغ و دشنه قرار دارد اما همچنان می خروشد و پیش می رود .می توان از بالا تا پایین با او و ایده ها و سازمان و... مخالف بود حرفی نیست، اما این حقایق تاریخی را هیچ انسان منصفی نمی تواند و نباید نادیده بگیرد مجاهدین و البته همه نیروهای دمکرات و مترقی دیگر در 30 سال گذشته سرمایه ها و تجارب و حاصل تلاش و مبارزه مردم ماهستند که عده ای آگاهانه و حساب شده و برنامه ریزی شده و مهندسی شده قصد مخدوش کردن، بی اثر کردن و نهایت جدا کردن و ریشه کن کردن آنهارا از مبارزات گذشته و امروزما دارند و این آن نکته ای ست که نسبت به آن باید هوشیار بود 30 سال گذشته با همه نیروها یش و همه کم و کاستی هایش و قدرتمندی و دست آودهایش بخشی از تاریخ امروزماست ما می توانیم و باید این گذشته را در پرتو تجارب و دانش امروز قرار دهیم و آن را تصحیح و یا تکمیل کنیم و یا بخش نا کار آمد را کنار بگذاریم این جای خود وهر کدام ازما چه به صفت فرد و یا جمع می توانیم استقلال فکری و یا نظری خود را در هر موردی داشته باشیم اما تلاشهای گذشته ما را نگذاریم پایمال کنند و یا به هدر داده ملا خور کنند باید آن را به مثابه چراغی فرا راه آینده بکار گرفت هر کس اطلاع ندارد برود و مواضع آن روزو امروز همه جریانات و شخصیتها را مرور کند خوشبختانه در عصر ارتباطات این امکان برای بسیاری هست. البته آزادی خواهی محدود به مجاهدین نبوده ونیست حرفی نیست قصد هم تعریف و تمجید و مطلق کردن و بی عیب نشان دادن یا جنگ زرگری و هفتاد و دو ملت را انداختن هم نیست من هم از موظع خودم حرف می زنم نه بیشتر بلکه هدف توجه دادن به واقعیات و حقایق است جهت شناخت بهتر با هدف نزدیکی بیشتر به منظور رسیدن به آزادی و عبور از این مرحله و در عین حال بالا بردن هوشیاری خودمان نسبت به عوامل و موانع سر راه .قصدی در کار است تا تاریخ امروز را بخصوص برای نسل جوان آن طور که خود می خواهند بنویسند و بخوانند. گویی همه دعوای 30 ساله مردم ایران با رژیم تنها در درون همین رژیم خلاصه شده و میشود.جنبش آزادی خواهانه، خرد گرایانه، صلح طلبانه، مسالمت آمیز و..از روز نخست بیرون از این رژیم و در برابر این رژیم بوده و قویتر از پیش همچنان در متن جامعه هست. البته جهان و جامعه ما در 30 سال گذشته بسی تغییر کرده است و با توجه به این تغیرات باید از همه امکانات و شیوه ها برای ایجاد دمکراسی و کنار زدن دیکتاتوری مذهبی سود برد این درست و حق، اما حتی به این بهانه هم نمی توان و نباید به دروغ و جعل و جهل لباس حقیقت و واقعیت و دانش پوشاند . باز هم بعنوان یک نمونه عالی، مجاهدین برغم رد قانون اساسی رژیم اما تا سال 1360 هجری در تمام انتخابات باهمه محدودیتها و سرکوبها و تقلبات به امید ادامه مبارزه مسالمت آمیز شرکت کرده اند شهید و زندانی و خسارت فراوان هم دادند ولی بردباری و صبر و تحمل پیشه کردند و در طی 3( از 1357 تا 1360) سال با وجود جو فشار و اختناق هیبت خمینی شکست وچهره ضد انسانی اوتا حدود زیادی با عملکردش افشاء شد و در برابرش رشد سریع نیروهای آزادی خواه و مترقی وآگاهی روز افزون مردم که می رفت تا رژیم را از سر راه بردارد اگر رژیم و در راس خمینی براستی تحمل مبارزه سیاسی مسالمت آمیز را می داشت بی تردید بساطش جمع می شد و مسیر تاریخ مردم ایران عوض می شد و کار به نبرد مسلحانه کشیده نمی شد. اما آزادی و بردباری و مسالمت و نقد و عقل و خرد و جدال و برخورد اندیشها و فضای دمکراتیک وقوانین انسانی و حقوق بشر و..کجا و خمینی و رژیم مذهبی که مبنایش بر تبعیض بین انسانها مثل دین دار وبی دین، مسلمان و غیر مسلمان، شیعه و غیر آن، حاکمیت فقیه و غیر آن ،خودی نوع خمینی وغیر آن، زن و مرد و...دیکتاتوریست کجا. این اشارات را از این جهت میکنم تا بیاد آورم جنبش امروز ایران بی ریشه نبوده و نیست علی رغم اینکه دروغ گویان دغلکار در روز روشن می خواهند پاسداران سابق و عوامل و مسئولین همین رژیم را که هنوز در اندیشه و ماهیت بند نافشان بسته به امام خمینی است را بعنوان اهل خرد و دمکراسی و دانش و بینش و مسالمت و ..ازرهبران ما قرار دهند(نه کمتر!!) و در عوض ما را بر صندلی اتهام به خشونت و دیکتاتوری و دگماتیسم و ..بنشانند. تا ما بر سر عقل آمده خود به عمل ناکرده اعتراف کنیم درآن صورت ما را حلوا حلوا کنند اگر نه باران دروغ و ناسزا و تهمت و... در برابر این یاوه های رنگ و وارنگ باید باز هم گفت اگر چه با رژیم دیکتاتوری مذهبی در 30 سال گذشته اثبات شده است که فرض محالی است اما اگر راست می گویید از رژیم گرفته تا همه جهان به مردم ایران تنها یک قطره آزادی بدهید در حدی که بتوانند بی ترس از زندان و شکنجه و تجاوز و اعدام و.. فقط حرفشان را بزنند تا بسرعت همه چیز در انظار جهان روشن شود که این مردم چه می گویند و چه می خواهند.

منوچهر مرعشی
03-11-2009

هیچ نظری موجود نیست: