۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

درخت غمطلایی



تا طلوع آفتاب را
با چشم سر نظاره کرد
درخت غمطلایی،
از شوق بر خویش لرزید
و
اشکباران
برگهای بی طاقتش را
بردستان نوازشگر نسیم
بارید
و
در ره سفری سرد
سوی سرزمین سخت زمستان،
درخت غمطلایی،
استوار و خموش
سرسوی آسمان عبوس
تن پوش کهنه خویش را
به پاکی خاک سپرد
و
عریان و بی باک و پر یقین
با خورجینی از خاطره بهاران
با طره ای ازترانه های باران
درخت کبود زخمی ،
دل به مهر ریشه بست و
نقبی به عمق غوغای
شهرسکوت انتظار
جامی تلخ نوش کرد و
پیشه صبر
تا
آغاز سبزی دگر

منوچهر مرعشی
29-10-2009





هیچ نظری موجود نیست: