۱۳۸۷ خرداد ۱۸, شنبه

انتظار،زمانه



زمانه ، در چه انتظاری !؟

در راه است، حادثه ای !؟

آهوان، چشم از دشتها بر نمی دارند

دشتها، بی صبرانه در انتظارند

کبوتران، بر بامها در انتظار پروازند

سواران، به دور دستها چشم دوخته اند

اسبها، آرام نمی گیرند

عقابها، اوج گرفته اند

بلبلان، خامشی گزیدند

جنگلها، در سکوت، انتظار می کشند

بهار، درنگ دارد

پرستوها، دل به هجرت نمی دهند

زمانه، در راه است حادثه ای !؟

نبض ها، ضرب می زنند

مادران ، چشم به راهند

دلها، آرام نمی گیرند

سالخوردگان، نگرانند

کودکان، به هر سو چشم می گردانند

جوانان، آماده ایستاده اند

زمانه، در راه است حادثه ای !؟

چرآقها، تن به خا موشی نمی دهند

ستارها، پلک نمی زنند

دره ها، در فکری عمیق، فرو رفته اند

کوهها، بخود می لرزند

زمان ،زمین گیر میشود

شب، طولش می دهد

سپیده، ازآفتاب خبر نمی دهد

خروسان، بانک سحری، سر نمی دهند

زمان آبستن چه تحولیست!؟

آیا دو باره طوفانی در راه است!؟

آیا دو باره، باید کشتی نجاتی ساخت !؟

کشتی ما، رو به چه سا حلی می رود!؟

آیا دو باره ، کبوتر سفید، با شاخه زیتون، باز می گردد!؟

آیا دو باره ، ندای ،ما را به خواندن، فرا می خواند!؟

آیا دو باره، اسامی جدیدی را، باید بیا آموزیم!؟

آیا هستی، درکار خلقت آ فرینشی تازه است!؟

صدای ،رفت و آمد بگوش می رسد

صدای، پچ پچی، از دور می پیچد

انگار دارد، بوی خبری می رسد

باران سوال، می بارد

دشت ذهن، بارور می شود

قلب، پر طپش می زند

دل، از سینه می خواهد، پربکشد

زمانه ، در چه انتظاری !؟

خا مو شی، دارد می شکند

بغضها، دارد می ترکد

زخمهای کهنه، دارد سر باز می کند

دردها ی بیشمار، دارد کا ری ،می شود

بارها ،بر دوشمان دارد سنگینی می کند

صبر روز، دارد به آخر می رسد

انتظار، انگار دارد کاری می کند

زمانه ، در چه انتظاری !؟

زمانه سنگین، ز بارداری

بر چهار چوب ،دره گشود، تکیه داد

وکودک بدنیا نیا مده اش را، به نرمی، نوازش کرد

و با او، گرم سخن شد

زمانه، زمان ،آبستن کدام تحول است!؟

هیچ نظری موجود نیست: