۱۳۸۸ اسفند ۱۰, دوشنبه

پذیرش،پذیرش و باز هم پذیرش

به دلایل و عوارض متعدد تاریخی،اجتماعی،سیاسی،فرهنګی،اخلاقی،روانی قرنها دیکتاتوری و بی حقوقی بخصوص در دوران اخیر با و تحت حاکمیت ۳۰ ساله دیکتاتوری تمامیت خواه مذهبی بر جامعه ایرانی ،ما از قدرت بذیرش و تولرانس کافی نسبت به حضور دیګری برخوردار نیستیم .قبل از هر چیز باید این مشکل عام عدم بردباری را در روابط و مناسبات بین خود و دیګری راببینیم و بپذیرفیم، تا بتوان به رفع آن همت ګماشت .در جوامع باز و دمکراتیک در یک پرسه طولانی بعضی از ارزشهای انسانی به مرور در ذهن و ضمیر جمعی و فردی پذیرفته،جا افتاده و پایدار شده است ازجمله آزدیهای ګونګون فردی و اجتماعی،مبنا قرار دادن حقوق بشر در قراردادهای ګوناګون اجتماعی، سیاسی، حقوقی و..،حق انتخاب و مسؤلیت پذیری درغالب دمکراسی، پلورالیزم سیاسی،فکری فرهنګی مذهبی و..و اینها همه در ګام نخست با پذیرش و برسمیت شناختن کامل حق و حضور دیګری میسر شده و می شود.خود محور بینی،تمامیت خواهی،نخوت وخودرا برتر دیدن،تنګ نظری،توهم دانستن همه حقیقت، خود را معیار حق قرار دادن،خود را حاکم مطلق بر زندګی دیګری دانستن،نفی،دفع،ونابود کردن دیګری و...خصوصات غیر انسانیست که ناشی از دیکتاتوری ،جهل، ستم و استثمار طولانیست که بشر بر خود و هم نوعش روا داشته است. زشتیها و پلیدیها وناهنجارهای که باید در یک پروسه کاری صادقانه، جمعی،خردمندانه، پر رنج و تلاش، و فداکارانه در جهتی تکاملی بر طرف و حل و فصل شوند. در اینکه هر جامعه ای از طبقات و اقشاری با منافع و دیدګاهای متفاوت و ګاه متضادی تشکیل شده است شکی نیست ، اما حتی حل عمیق ترین و حادترین تضادها از طریق و در یک فضا و فرهنګ دمکراتیک و پلورالیستی قابل بحث، بررسی، ریشه یابی و بر طرف کردن است و لاغیر، علاوه بر تجربه هولناک دیکتاتوری مذهبی آخوندی در ایران در قرن اخیر ما بخصوص تجربه دردناک و خونین و سنګین شګست سوسیالست موجود را به دلیل اساسی نبود آزادی به مفهوم عام و همه جانبه و عدم پذیرش و بردباری و برسمیت شناختن دیګری در اظهار وجود و دخالت در امور اجتماعی را در سیستم اداره این کشورهای سابق در سطحی جهانی پیش رو داریم که این تجربه منفی خود بر اهمیت هر چه بیشتر پذیرش تنوع، تفاوت، رنګا رنګی و ګوناګونی طبیعی و ذاتی و مثبت در نوع انسان که در بستر و زمینه و فضای آزادی و احترام و بردباری و بر خورد اصولی منجر به رشد وپیشرفت و شکوفایی هر چه بیشتر جمع و فرد میشود را می رساند..کوتاه سخن این که ما ضمن پذیرش استقلال و هویت خویش و دیګری می توانیم و باید از همین لحظه بر سر خواسته ها و مشکلات مشترک با هم در عمل همراه و متحد شویم. هر که در انجام این امر طبیعی و بسیار ضروری و فوری پیش ګامتر، بردبارتر ، متواظع تر فداکارتر باشد به همان نسبت انسانتر است و به خود ودیګری خدمت بیشتری کرده است. هنر در این زمان و شرایط حساس تاریخی پذیرش و پا پیش ګذاشتن در همکاری و همبستګی با دیګری جهت جمع کردن بساط دیکتاتوری و بر قراری مردم سالاریست ، نه حذف و نفی و از دور خارج کردن دیګری،بیاییم در اخلاق، رفتار، کردار، افکارو آرمان و عمل خویش بر توان پذیرش حضور و حقوق و برسمیت شناختن دیګری بیفزایم .

۰۱-۰۳-۲۰۱۰

منوچهر مرعشی

۱ نظر:

Mahmood گفت...

براستي هيچ ادب، احترام و ارزشی به کسی ويا به خود نميتوان قائل شد مگر اينکه اول انرا بپذيري و قبول کني که او با تو فرق دارد. البته در اين مقاله به اين نکته به طور کامل برداخته شده است. چيزيکه در اين مقاله فقط به ان اشاره گشت اين استکه اين پذيرش وشيکيبائی بايد رو به بالا، تکاملي وهمراه با مسوليت پذيری باشد. بخصوص اگر اين پذيرش وبردباری در بستر و در مسير يک مبارزه بود و نبود با يک دشمن دجال و ضد بشر باشد. اگر اين اصل مهم در نظر گرفته نشود، نان بنرخ روز خوردن, محافظه کاری را با شيکبائی و پافشاري، اصولی بودن را با کله شقی و يک دنده بودن اشتباهي خواهيم گرفت