۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه

خمینی هرگز تکرار نخواهد شد



بروز پدیده ارتجاع مذهبی و کسب قدرت سیاسی و اجتماعی توسط سیستم ولایت فقیه که خمینی بر آمد آن بود محصول یک دوران خاص و شرایط ویژه داخلی و بین المللی بود .

علت عمده داخلی دیکتاتوری وابسته سلطنتی بود که با محو آزادی های سیاسی و عدم رعایت حقوق بشر و سازش و همکاری با نهاد روحانیت برای بقای خویش و پیش برد سیاست استعماری بویژه پس از کودتا علیه دولت قانونی و ملی مصدق میدانی برای شرکت مردم و نیروهای مترقی در عرصه سیاسیی و اجتماعی باقی نگذاشت. با وجود ریشه های تاریخی و فرهنگی دین و مذهب و بخصوص روحانیت شیعه و نهادی مربوطه در جامعه ایران تحت حکومت دیکتاتوری و تبعیض و فقر و نبود آلترناتیو دمکراتیک و آزادی خواه و نبود نهادها و فرهنگ دمکراتیک در سطح مردم و جامعه زمینه داخلی ظهور هیولای ولایت تا حد زیادی هموار شده بود.

در شرایط جهانی آن سالها ی جنگ سرد بین دو قطب جهانی سوسیالیسم موجود و دنیای سرمایداری و سیاست آمریکا مبنی بر ایجاد و تقویت جریانات اسلامی خاص جهت کشیدن کمر بند سبز اسلامی بدور شوروی سابق از طرفی و وجود فساد و دیکتاتوری در دنیای سوسیالیست موجود آن روز بخصوص در اتحاد جماهیر شوروی بسیاری را ازآرمان سوسیالیست سر خورده کرده بود و بنابراین زمینه ذهنی مطرح شدن ارتجاع مذهبی با ماسک ترقی خوا هانه مهیا شده بود.

در منطقه هم اسراییل بی داد می کرد و تقربا تمام راه ها اعم از راه حل عربی و ملی و بین المللی و مسالمت آمیز و مسلحانه و.. برای کسب حق مردم فلسطین به بن بست رسیده بود و معضل مناقشه چون غده ای کهنه و چرکین باقی بود.

در چنین شرایطی با روی کار آمدن کارتر و طرح سیاست حقوق بشرش در دیکتاتوری های وابسته به آمریکا از جمله ایران جهت جلو گیری از انقلاب و ردیکال شدن جنبشهای مردمی فشار بر سلطنت پهلوی در جهت اصلاحات برای حفظ وضع موجود آغاز شد. اما رژیم سرکوب گر تحمل و ظرفیت رفورم را دیگر از دست داده بود.

خمینی با شامحه تیز مفت خوری آخوندی فرصت را قاپید و با چهره ای روحانی و نورانی و صلح طلب و طلبه ای که هیچ نمیخواهد وارد میدان شد . و با سازش و کمک جهان سرمایداری قدرت را بچنگ آورد.

با بروز ماهیت دیکتاتوری مذهبی در عملکردش در همه سطوح جامعه و جهان ما با پدیده غریبی در عرصه سیاست و حاکمیت و جامعه و فرهنگ و اخلاق و ..مواجه شده بود که برای تجربه و شناختش بهایی بسیار پرداخته شد. امروز پس از 3 دهه تا حدودی می دانیم که تا کنون بر همه ما چه رفته است.

جهان ما قیمت خطایش را پراخته است

امروز اما جغرفیای سیاسی جهان بسیار تغییر کرده است شوروی فروپاشید بسیاری از نظام های دیکتاتوری برچیده شده اند قدرت های اقتصادی جدید مثل چین هند برزیل سر بر آوده اند سرمایداری در بحران جهانی بسر می برد بنیادگرای مذهبی ارزشهای بشری را تهدید می کند مردم جهان آگاهتر و به هم نزدکتر شده اند و.....

رژیم مذهبی مبنا بر تز ولایت فقیه با همه ادعاهای دروغینش درعمل ماهیت پلید خود را بارز کرده است. حاصل آن وضعیت وحشتناک جامعه امروز ایران است. این تجربه مستقیم ما که بهای بس سنگین داشت امروز به مدد جهان ما آمده است. شاید بتوان ادعا کرد که جهان را در برابر ویروس ولایت فقیه واکسینه کرده است

خمینیسم به مثابه یک نوع برداشت مذهبی و اندیشه و راه و ایدیولوژی اساسا مرده است و چون عصای موریانه خورده سلیمان است. درست که اینجا و آنجا هنوز از پایگاه اجتماعی به هر دلیل که باشد برخوردار است اما ادامه حاکمیتش بر پایه زور و تزویر و پول است. به همین دلیل حتی تحمل خود ی ها را هم ندارد و ظرفیتش دارد به انتهای کامل می رسد و هر روز دارد بیشتر خود خوری می کند. اگر غیر از این است اگر جرعت دارد اندکی آزادی بدهد تا معلوم شود

از طرفی دستاوردها ی همه جانبه و بی نظیر مردم و مقاومت ایران تنها متعلق به خودشان نیست بلکه در خدمت تلاش بشریت برای زندگی انسانی تر و از جمله رهایی از ارتجاع مذهبی از هر نوع آن می باشد.

بنظر من جهان ما با پشت سر گذاشتن تجربه تلخ حاکمیت دیکتاتوری مذهبی در ایران و افغانستان و دیگر جریانات ریز و درشت تروریستی گوناگون در برابر هر نوع حکومت دینی و مذهبی و مکتبی و...بسیار حساس و هوشیار شده است و در این رابطه بخصوص نسل جوان و آگاه را نباید دست کم گرفت. درست که راه بس ناهموار و پر تضاد است و همه دستهای نابکار هم از جمله واپسگرایان مذهبی در کارند که خط خود پیش برند و منافع خود را حفظ کنند و هزار احتمال غیرقابل پیش بینی و دامهای پنهان در مسیر رهایی هست با این همه باید امیدوار بود و به پیش رفت.

جهان براستی کوچک و کوچکتر می شود ارتباطات گسترده و عمیق تر می شود و آگاهی افزون و فشرده تر می شود و ارزشهای انسانی از جمله دمکراسی و حقوق بشر و عدالت اجتماعی مرزهای ساختگی را بسرعت برق در می نوردند و باید بهره آنها به همه برسد و همه از آنها برخوردار شوند. دوران دیگری آغاز شده که حداقل در منطقه ما پایان دیکتاتوری را نوید می دهد

دیکتاتوری از هر نوع بد است بدترینش نوع مذهبی آن است و رژیم ولایت فقیه بهتر و بیشتر از هر کس این را می داند زیرا خودش خوب می داند چه ها کرده است و به همین دلیل علی رغم دروغ و گزافه گوی بیش از همه از خواسته های دمکراتیک و موج جدید می ترسد و سر انجام وحشتناکی در انتظار دارد .



منوچهر مرعشی

05-02-2011



هیچ نظری موجود نیست: