۱۳۸۹ تیر ۱۲, شنبه

کدام با اخلاق تر است؟


افشاګریهای تجاوز به خواهر عزیزیم بهاره مقامی این کبوتر معصوم و خونین بال را روی سایت دریچه زرد دوست ګرامی آقای اسماعیل یغمایی شنیدم باز هم در غربت سوختم وګریستم. ګر چه این زنان و مردان دلیران بی باکی هستند که پس از تحمل این عذاب نشکستند و نه در خود فرو رفتند بلکه شعله شدند و ګر ګرفتند و به ما نور و روشنایی بخشیدند.

از روبهان عمامه بسر و درندګان رذل و فرومایه ګان پست بګذریم زیرا آنان با این اعمال ماهیت خود را بروز می دهند و از کوزه همان برون تراود که در اوست.اما راستش این پیکارګران آینه ای در برابر من شدند که من خود و جامعه خود را دوباره با پرسش و بهت و اعتراض بنګرم ؟ بطور خاص در مورد اخلاق که ما بسیار از آن دم می زنیم و به داشتن جامعه ای با اخلاق و معنوی افتخار می کنیم اما آیا براستی چنین است ؟ آیا جامعه ایران در مقایسه با جامعه غرب معنوی تر و با اخلاق تر است؟ یا این یک جهل و عقب ماندګی و خود فریبی بیش نیست؟

اخلاق: در لغت به معنی دانش بد و نیک خویها،علم معاشرت با خلق،خلق و خو...

پایه های اخلاق: آبشخور و ریشه و رد پای اخلاق را می توان در ادیان، فلسفه، انسان شناسی و روانشناسی پی ګرفت

که هر کدام به شیوه و بیان خود در پی ایجاد ارزشهای اخلاقی برای فرد و جامعه بشری هستند.

کتاب اخلاق نیکوماخوس از ارسطو فیلسوف معروف یونانی که مقدمه ای بر سیاست است شاید در این مورد قدیمیترین سند باشد.ادیان ابتدایی،ادیان باستانی(زرتشتی،بودایی، هندو...) کتابهای: تورات، انجیل، قرآن و ارزشهای و برداشتهای ګوناګون از آنها، کتاب اخلاق ناصری در مورد اخلاق اسلامی از خواجه نصیر طوسی به زبان فارسی در سال ۶۳۳ هجری قمری، کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری از ماکس وبر،و کتابهای بسیار دیګر از مکاتب و نظریه پردازان اخیرو...خوشبختانه همه برای مطالعه و آګاهی در دسترس است.

با توجه به همه داشته ها و برداشهای تاکنونی ما، ارزشهای اخلاقی امروز ناظر است بر دریافت و رسیدن به حقیقت واقعیات و روشنی و آګاهی هرچه بیشتر، عدالت در روابط و مناسبات جمعی ، احترام و پذیرش حقوق انسانی یکدیګر، آزادی همه جانبه درجهت رشد و شکوفایی و تکامل،عشق ومحبت و دوست داشتن و اعتماد وآرامش ناشی ازآنها.

این ارزشهای اخلاقی اساسی، کلی، جهانی و جاودانیست.با این معیارها معنویت و اخلاق فرد و جامعه سنجیده می شود: حقیقت،عدالت،آزادی،حرمت،عشق این ارزشهای معنوی در چه کسی و چه جامعه ای بیشتر نهادینه شده و رایج است؟آنکه اسیرجهل،فقر،دیکتاتوری و کینه است؟یا انکه قرنهاست چراغ علم را دردست ګرفته در پی حقیقت است و آزادی را پرواز داده و دمکراسی را در سیاست جاری کرده و حقوق بشر را در یک پرسه سنګین و خونین سند کرده و مبنای قوانین اجتماعی قرار داده است و دست دوستی را آزاد ګذاشته است و...

وحشت از روشنګری، پناه بردن به افسون و دروغ ،زورګویی،بی حقوقی،توهم برتری،بی حرمتی و خود را مالک و صاحب دیګری بخصوص زنان دانستن تحت هر عنوانی، درنده خویی زیر پرده دین و...به هیچ وجه اخلاقی نیست بلکه ضد انسانیست. جامعه ای که قرنها زیرظلم زندګی کرده و بیش از ۳ دهه تحت حاکمیت دیکتاتوری مذهبی است از نظر اخلاقی وضعیت فاجعه باری دارد. جامعه و فردی که پایبند اخلاق باشد این مشکلات را بر نمی تابد.اخلاقی ترین کار تلاش برای رسیدن به جامعه ای دمکراتیک است.

جامعه دمکراتیک اخلاقی تر ازجامعه تحت ستم و بسته است و افراد سالمتر و رشد یافته ترند. اخلاق در پیدا شدن تار موی زن یا در رګ باد کرده ګردن جهل، یا در شمشیر از نیام کشیده کینه بی عشق نیست. آنکه حقیقت را روشن می کند، آنکه آزادی آرمان اوست و برای اینکه دوشمنش آزادانه حرفش را بزند جانش را می دهد، آنکه دیګران را چون خود دوست دارد آنکه به انسان و هستی عشق می ورزد با اخلاق تر است.


هیچ نظری موجود نیست: