۱۳۸۷ آبان ۲۰, دوشنبه

خواهیم گذشت

منوچهر مرعشی

09-11-2008



عزیز، ما گذشه ایم و

باز می گذریم از:


خشم دریاهای طوفانی

دود دشتهای سوخته

دل بیابانهای مه گرفته

شیار زخمهای عمیق

خوف پرتگاهای ناپیدا

عمق درهای هولناک

عزیز، ما گذشه ایم و

باز می گذریم از :

باران دشنام ها

خارزار بهتان ها

چشمهای کور خشم

شلاقهای تکفیر

هول نعره های هیولاها

ترکیب های فقرو جهل

عزیز، ما گذشه ایم و

باز می گذریم از :

رودهای خونین

درختان بی دست

گلهای پرپربی سر

پروانه های دل شکسته

مزارع نیم جویده

زیتون زاران زخمی

هجوم ملخها

شهرهای ویران

عزیز، ما گذشه ایم و

باز می گذریم از :

نعش عزیزان

قناریهای خاموش

کبوتران کز کرده

سنگینی سکوت

شکستهای سنگین

زخمهای خیانت

عزیز، ما گذشه ایم و

باز می گذریم از :


گرگهای آدم نما

آتش کینه ها

شمشیرهای آخته

داس های خونین کمر بسته

دشنه های از نیام کشیده

عزیز، ما گذشه ایم و

باز می گذریم از :

پیامبران دروغین

تیر نگاه جغدها

پیام کلاغهای پیر

شعرهای تخدیری

بهت مسخ

ذلتهای انسان کش

دنیاهای تنگ

عروسک بازیها

گلهای کاغذی

شهر فرنگهای مجازی

خانه های عنکبوتی

هیاهوهای هیچ

دامهای دلقکهای فریب

نصایح رام کننده

قصه های خواب آور

لالایی های کر کننده

طناب گیس و دام چشمها

آرامش سر کننده

نوازش جادوگران پلید

لجن زارهای موجود

عزیز، ما گذشه ایم

و بازمی گذریم از :

افکار ماموتی

خرابه های هزاره ها

غبار سالیان

دیوارهای قطور تقدس

قالبهای سنگی

فرامین صد گانه

سحروسم عمامه ها

مکر روبهان

قلعه دیوان

وسوسهای شیاطین

جدال با خویش

مردابهای تنهایی ها

عزیز، ما گذشه ایم

و بازمی گذریم از :


کوچه های بن بست

راه های نا آشنا

چشم اندازهای دور

........

ما،خواهیم گذشت

از این همه و

شاید بیشتر

چاره ای نیست،

جز رنج عبور

گربخواهیم به مقصد برسیم

عزیز، ما ناگزیر از گذریم

هیچ نظری موجود نیست: