۱۳۸۶ شهریور ۴, یکشنبه

یک ســـرچشمــــه

منوچهر مرعشی

یک ســـرچشمــــه

براستی که چگونه زندگی و درگذشت ماندانا و امثال او همیشه جای تآمل و درنگ دارد. انگیزه و عاملی که سبب میشود آنها در تمامی طول عمر این چنین صمیمی ، ساده ، بی ادعا ، بی ریا ، متواضع ، اثرگذار ، پر کار، سرشار ، استوار.. باقی بمانند چیست. این توان و ظرفیت را از کجا دریافت میکنند؟ که مرگ را غالب می شوند، از جسم میگذرند و در عقاید ، افکار ، اندیشه ، روح و روان و عواطف زنده و باقی و جاودانه میشوند. آنها گویی پس از مرگ جسمانی دوباره متولد می شوند و زنده و حی و حاضر وشاد و سرشار بر ما ظاهر میشوند.شاید از آن گونه که مسیح از مردگان بر خواست تا آدمیان را بشارت دهد که ایی مردن پایان حیات نیست،بل پلی است به سوی دنیای عالی تر ، و آن کس که راز حیات را و ارزش انسان را فلسفه زمین راو معنی هدیه زندگی درا دریابد هرگز هخواهد مرد.

ماندانا از همین دست انسانها بود. حالا پس از مرگش ما بیشتر متوجه شده ایم ...من شخصا ماندانا را از نردیک نمی شناختم اما همیشه وهمه جا این چهره صمیمی و ساده را در کنار مادر نازنینش که این مادر خود از جمله انسانهای والاست ، را میدیدم. اما من حالا احساس آشنایی بیشتر با او می کنم و احتمالا همه ما همین احساس را داریم. چون این همه از عملکرد این گونه انسانها ست که پس از رفتن ، نزدیکتر و آشنا تر میشوند.از طریق آثار عملکرد و آرمان و عقاید و افکارشان...

عکسی که همراه خانم مریم رجوی در سایت همبستگی هست گویای بسیای چیزهاست . گویای نزدیگی و همبستگی و عمق رابطه این دو ، دو نگاه صمیمی ، پاک ، دوستانه، دو دوست مهربان و با وقا، دو زن سرشار از عشق و مهر و محبت و عاطفه ... دو یار...

براستی در دنیایی که روابط ومناسبات انسانی تا این حد تنزل کرده است، این گونه روابط و مناسبات والای انسانی ،چقدر دل گرم کننده ، ارزشمند، الهام بخش و زیباست.

آری پرنده مردنی است پرواز را بخاطر بسپارید. عقاید ، آرمانها ، راه و رسم و دلخوشیها و انگیره هایی که ماندانا با آنها زندگی کرد و بر غم غربت و درد دوری و رنج زندگی و بیماری غالب شد ، ماندنی است. اگر چه او جسمش را به خا ک سپرد اما در دریای بیگران هستی به جاودانگی پیوست.

او از چشمه ای می نوشید که حیات بخش بود. همان که دست خلقت در درون هر انسانس قرارداده است.انسانی که ظرفیت و توان رسیدن به نقطه ای را دارد که در وهم ناید او که اگر به خود آید بخدای رسد. همان چشمه ای که ارزشهای اصیل و والا و برتر انسانی از آن سر چشمه میگیرد. برترین ارزشها همان ارزشهایی که در یاران اشرفی تبلور یافته و آنان در میان بی شمار توطئه و تهدید ، فشار ، موانع و.... این چینین سرشار ، پر شور، استوار و رزمنده نگه داشته است. البته که برای رسیدن به چنین اوجی از انسانیت راهی و رسمی و راهنمایی و سمبلهایی لازم هست که وجود دارد . مانند ماندانا و یارانش که از یک چشمه مینوشیدند. به همین دلیل با آنها و در آنها و آرمانشان زنده و حاضر است.

یادش گرامی

با شما ها

با شما دل و زدم به دریا

با شما پام و گذاشتم توی راه

با شما زدم به گوه دشت و صحرا

با شما می چینیم ستاره ها را

دردم و تاب میارم با شما

خونه ی دل جای شماست

با شما گلهای امید می کارم توی سینه ها

دنیای ما گرچه پر از خار ه و مار

هست اینجا و آنجا تلخی و آزار

اما من با شما ها پر کشیدم

تا آسمون

و وادی عشق رسیدم

طعم رهایی را چشیدم

حالا به اینجا رسیدم

اینجا همین جا با شمام

ماندانا با مریم و با اشرف و آرمان آنها و از طریق کشف و دریافت وجود انسانی خویش به چنین نقطه ای رسید

هیچ نظری موجود نیست: