۱۳۹۲ تیر ۲۴, دوشنبه

کدام نقد ؟کدام منتقد؟



یکی از تفاوتهای اساسی انسان با سایر موجودات برخورداری ایشان از اندیشه خرد عقل وآگاهی و در نتیجه آن داشتن اراده و اختیار و قدرت انتخاب و پذیرش مسئولیت است.

این خصوصیات ذاتی و ویژه موجود انسانی را ممتاز و توانا می کند. با بکارگیری اندیشه و اراده و انتخاب آزادانه پذیرش مسئولیت است که بشر می تواند انسانیت خویش را متحقق کند .

همچون آزادی نمی توان توان تفکر را به هیچ قیمت و بهانه ای  از انسان سلب کرد .

شاید داستان سمبلیک خوردن میوه ممنوعه در باغ بهشت توسط هوا و آدم  و سپس رسیدن آنها به آگاهی یکی از زیباترین و مانگارترین قصه ها باشد.

انسان نمی تواند به حس کنجکاوی و پرسشگری و دانایی و آگاهی خود پاسخ ندهد حتی اگر به قیمت رانده شدن از باغ بهشت و از دست دادن همه چیز تمام شود.مادرجد ما بهشت داده شده را به قیمت گندم دانایی فروخت تا به ندای پرسش درون  پاسخ بدهد.


 

از قصه های سمبلیک دینی بگذریم سری به تاریخ  بشری بزنیم . می گویند و طبق آثار گوناگونی که از چند هزار سال پیش از آن دورانها باقی مانده است  یونان و روم در غرب و در تمدنهای بزرگی چون بابل ومصر وهند وچین و ایران و .. در شرق می توان رد پای قدرتمند اندیشه و خرد انسان را پی گرفت.

تا می رسیم به دوران تاریکی  که جهل و خرافه زیر پرده دین همراه با دیکتاتوری های گوناگون حاکم برای  حفظ  وضع موجود منافع مادی و قدرت  عرصه را بر عقل و اندیشه آزاد و منطقی و خلاق تنگ وبسته می کنند دوران سیاه معروف به قرون وسطی و عصر تاریکی که هزار سال طول(400تا1400 میلادی )

  می کشد  عصری که تفکر را فلج و خرافه را مقدس می سازند .

 


اندک اندک انسان جرعت می کند تا از گنجینه عقل و خرد و قدرت تفکر واندیشه خود  استفاده کند و از آن بهره مند شود. پس با پرسش آغاز می کند. جمود ویخبندان فکری را با شک وپرسش برای رسیدن به یقینی که پایه در واقعیات سخت زمینی داشته باشد میشکند . ایمان و یقین آسوده زیر سایه اوهام وجهل وخرافه  و تقدس ودین  را به نقد منطقی و رگبار پرسش می بندد . بر تاریکی ها نور آگاهی و بر جهل پرتو علم  می افشاند  و بدین ترتیب عصر روشنگری آغاز می شود و  انسان با تلاشی شگفت و تحسین بر انگیز در پرسه ای چند صد ساله
  به قدرت و حرمت و حقوق خویش بیش از پیش آگاه می شود و دست می یابد   

برای فهم درست و بکار گیری نقد در جهت روشنگری و بهبود  زندگی اجتماعی و فرهنگ سازی انسانی بخصوص برای ما ایرانیان و کل خاورمیانه عصر روشنگری در اروپا و اندیشمندان برجسته این دوران و روش کار و روشنگری آنها می تواند نمونه ارزشمند و پر باری باشد پیشنهاد می کنم با دقت بیشتری این دوران را مطالعه کنیم.

خلاصه در این دوران عقلانیت و روشنگری و انسانیت و علم و تلاش و تحول و اصلاحات و انقلابات و هنر و فرهنگ و تفکر  و .. جای باورهای کور و تقلید  و تقدس محض و جهل و جمد و سکون وسکوت و بندگی و بی حقوقی و.. را طی نبرد همه جانبه ای می گیرد. پروسه ای که در سال 1400 میلادی در ایتالیا جرقه می خورد و در ادامه در سالهای 1700 در فرانسه وانگلیس به نتایج بیشتری می رسد  وپس از آن در قاره جدید آمریکا و در ادامه خود پایه های بنا می کند که تا همین امروز و همچنان ادامه دارد.

آری ما بخصوص پس از تجربه و سر بر آوردن غول بنیادگرای اسلامی در اشکال و مکانهای گوناگون در قرن حاضر بشدت نیازمند نقد و روشنگری در همه زمینه های تاریخی فرهنگی فکری عقیدتی دینی مذهبی سیاسی اجتماعی اخلاقی روانی ارزشی و... هستیم 

این امریست که از آن گریزی نیست وهیچ چیز و هیچ کس را یارای مقابله با آن نخواهد بود. پس از این همه خون و رنج و رزم پروسه روشنگری و در همین مسیر و امتداد رسیدن به آزدی و حکومت مردمی و حقوق ذاتی بشری آغاز گشته است. گرچه این پروسه ای سخت سنگین و چند جانبه وپیچده و پر افت وخیز و گاهی طولانی است و هنوز در ابتدای راه می باشد اما توقف پذیر نیست پیش رونده و رو به رشد و بلوغ است .باید جهت مسیر را دید و با آن همراهی کرد بادها و چه بسا طوفانهای تغییر شروع به وزیدن کرده است. هشدار که هر که و هر چه در برابر سیر تحولات قرار بگیرد از جا کنده وپرتاب خواهد شد.

به عنوان نمونه به مصا حبه پسر 12 ساله مصری توجه کنید


مجاهدین در صحنه رزم و روشنگری

وقتی که بیش از نیم قرن پیش محمد حنیف نژاد بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق ایران سنگ بنای تنظیم رابطه  را تضاد بین استثمار شونده واستثمارکننده و نه با خدا وبی خدا قرار داد سنگ بنای را گذاشت که تا هر زمان و هر جا که استثمار اقتصادی و اجتماعی ویا در هر شکل دیگری جود دارد معتبر و پا بر جاست . تا همین جا این حرف و عمل به آن یک حرکت روشنگرانه شجاعانه ونقد عملی جانانه ای بود نه تنها بر مذهب رایج و  واپس گرا وقشری بلکه بر چپ منجمد و تنگ نظر و عقب مانده آن روز و امروز جامعه ما و به دنبال  آن مسعود رجوی با اصل قرار دادن ضروت آزادی و حقوق بشر و حاکمیت مردم و برابری زن ومرد و رهبری زنان  و جدایی دین از دولت و حاکمیت مردم  و پذرش پیشرفتهای علمی و تکاملی در همه زمینه ها بویژه در امر مبارزه و تکامل و بهره برداری از انها در جهت پیش برد امر  مبارزه  برای  تحولات فردی واجتماعی و..همه و همه ادامه مبارزه و روشنگری های است که بی تردید در جامعه ما و امروز با کوچک و نزدیکتر شدن جهان در سطح منطقه و فراتر از آن نقش بسزای داشته و دارد  اینها بخشی از دوران رنسانس ما بوده وهست . از قضا یکی از دلایلی که حاکمان وضع موجود جهان نمی خواهند  مجاهدین در عراق و در منطقه و یا اصلا سر به تنشان نباشد همین  حضور تاثیر بر انگیز اندیشه ها  و برداشته های مترقی و تکاملی و در عین حال دمکراتیک آنها  می باشد .

مجاهدین البته گل بی عیب نیستند ازآسمان نازل نشده اند بخشی از تاریخ  و فرهنگ و جامعه ایران هستند وانسانهای نسبی هستند وحتما باید مورد پرسش و نقد وبررسی قرار گیرند می توان با آنها در هر زمینه ای اختلاف نظر داشت مخالفت کرد و...

مجاهدن همچنین طی سالیان و همواره هر جا فرصت یافته اند دیگاه ها ونظرات فلسفی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی وتشکیلااتی و.. خود را بیان کرده و می کنند و همینطور به نقد و انتقادات واقعی پاسخ داده و می دهند بنظر من در این زمینه یکی از پر کار ترین نیروهای سیاسی ایران بوده و هستند .حتی آنگاه که در سلولهای زندان دیکتاتوری سلطنتی بودند به اطلاعیه جریان اپورتونیستهای چپ نما پاسخ داده وضمن آن مواضع خود را با متانت و پختگی و اصولی بیان می کنند.یا همچون سالهای 1357 تا 1360 هجری اگر در فضای مسالمت آمیز فرصت کار تئوریک پیدا کنند بسیار حرفها برای گفتن دارند از جمله بحث های تبیین جهان مسعود رجوی در میان دنشجویان که براستی در آن زمان فضای داشگاه و جامعه را تحت تاثیر قرار داده بود یا مصاحبه های مسعود رجوی در رابطه با نیروهای سیاسی موجود آن روز و ارتجاع حاکم  در نشریه مجاهد و کتابها ونشریات گوناگون و اتحادها و انتقادها و نزدیکی ها و دوری ها با نیروها و..که خودش یک تاریخ زنده و موجود و در دسترس  است بخصوص برای نسل جوان که خوب است به آن مراجعه شود. و تا همین امروز با وجود شرایط فشار ولی همواره نشست و پاسخ گوی و....هست.

اما این درست است که هیچ کس وهیچ چیز و هیچ گاه از دست نقد وپرسش و بررسی و ارزیابی در امان نخواهد ماند. همه روزی زیر ذره بین قرار خواهیم گرفت. ولی باید حساب ناسزا و دروغگو را از نقد و منتقد جدا کرد ونقاب از چهره تهمت زننده گان برداشت. حاصل کار منتفدین دروغین دامن زدن هر چه بیشتر به دروغهای بیشرمانه است که پیشتر از آنها رژیم شیاد آخوندی برای از میان برداشتن مقاومت بیان کرده است.  

اما هشدار هشدار آنانیکه به هر دلیل و بهانه ای نابودی  وحذف مجاهدین را خواستارند نه دمکراتند نه روشنگر نه مبارز نه صلح طلب نه خردمند  نه مترقی نه آزادی خواه نه مسالمت جو نه مصلح ونه.... هر که
می خواهند باشند
 

این حجم از دروغ ناسزا تهمت فحاشی  سانسور و.. ..طی دهه ها و از همه طرف بر علیه  نیروی که همواره دراپوزوسیون و زیر شدیدترین فشارهای همه جانبه و در عین حال مبارزترین نیروی  موجود بوده وهست و از طرف دیگر صبوری وهشیاری مجاهدین در برار باران دروغ  و گاهی پاسخ کوتاه و ناگذیر دادن  واقعا گاهی حیرت آور وعبرت آموز است ای کاش می شود همه این  ناسزاها را برای تاریخ یک جا جمع کرد تا دید این خروارها گند گاو چاله دهان در این شرایط خطیر تا کجا بی شرمانه و نابکارانه خواسته یا ناخواسته سنگ در راه تغییرات اساسی می اندازند  . بی تردید این گرد وغبار ها فرو می نشیند و هوای مه آلود آفتابی خواهد شد واین همه بر دانش و تجربه و توان ما می افزاید. انسانهای که آگاهانه اراده کرده اند تا خود و وضع موجود را تغییر دهند می توانند در هر شرایطی راه یابند و به پیش روند بالاترین سرمایه و ارزش همانا انسان و توان انسانیش می باشد.

منوچهر مرعشی

15-07-2013

 

 

 

 

 

 

 

     

 

 

 

 

 

 

 

۱ نظر:

arman گفت...

besyar manteghi bood dar hemaghat va mozdoorye in montaghedin hamin bas ke hatta 1 naghde osooli az anha dide nashode va har che boode naseza va lompan bazi boode
ke ham neshan az hemaghate in montaghed namayan darad va ham gooyaye kam eib boodane mojahedin
mibashad tanha naghde ta inja vaghee in ast ke chera simaye azadi akhbare varzeshie zanan ra pakhsh nemikonad
dorood bar rajavi
zende bad azadi