۱۳۹۰ تیر ۱۷, جمعه

ظرفیت عظیم مقاومت سازمان یافته





اگر برای پی بردن به توان مجاهدین و متحدینشان در شورای ملی مقامت و وسیع تر آنچه را که بنام مقاومت سازمان یافته شناخته می شود  تنها همین گردهمایی اخیر در ویلپنت پاریس را معیار قرار دهیم  خواهیم دید که یک نیروی متشکل دارای برنامه و اهداف کوتاه مدت و استراژیک برخودرار ازاعظا و کادرها و رهبری حرفه ای و مسول و شایسته و صادق که با تمام توان و  عظمی جزم پا در میدان نبرد گذاشته اند و هر لحظه در عمل مداوم خود را بروزو و تازه می کند و در این مسیر هر بهایی را که لازمه ادامه نبرد باشد می پردازند می توانند نقشی کیفی را در رهایی جامعه ایفا کند.

این یک قانون عام حاکم بر جامعه انسانی است که انسان آگاه و مسول و ریسک پذیر که  افقی وسیع تر از وضع موجود را می بیند و جهانی عالیتر را تصویر می کند و برای واقیت بخشیدن به دنیای انسانی تر از هیچ تلاشی کوتاهی نمی کند و چنین انسانهای های آنگاه که متشکل شوند و به علم مبارزه مجهز شوند و در مسیر تاریخ و تکامل حرکت کنند البته که می توانند راه گشا باشند و بر هستی اثر و نقش  همیشگی خود را بجا بگذارند. اگر غیر از این بود انسان هنوز در غارها عمر می گذراند و یا چون بساری از موجودات دیگر که توان انطباق با شرایط را نداشتند از دور هستی خارج می شدند.

البته که تعداد و کمیت اهمیت و نقش خود را دارد اما در این رابطه آنچه اصیل و تعیین کننده است کیفیت و محتوای پدیده است . اگر این حرف درست است که آنچه در نهایت معیار ارزیبی ترقی  جامعه انسانی همانا روابط و مناسبات هر چه انسانی تر بین افراد  آن جامعه است  در این صورت باید دید این مقاومت سازمان یافته از چه ویژگیهای برخوردا ر است که این همه حافظان وضع موجود در ایران و خارج از ایران  حتی  را به خشم و دشمنی و کینه بر انگیخته است و از طرف دیگر این همه تنوع ملیتی عقیدتی سیاسی و حتی  گونا گونی اجتماعی گرد خواسته های خود جمع کرده است .

علی رغم همه کم و کاستی ها آیا عامترین ویژگیها و خواسته های مقاومت بر خاسته از دل نیازهای تاریخی وامروز جامعه ایران که این تشکلها بر آمدی از آن هستند چیزی غیر از نیازهای اصیل و واقعی و حقیقی  انسانی است؟ آیا توان و عظمت و پتانسیل و پایداری و آینده داری مقامت در همین خصوصیاتش نیست؟ وآیا با وجود ناهمواریها و رنجهای بسیار نهایتا پیروزی و ماندگاری از آن نیروهای بالنده و انسانهای که به ندای درونی و ذاتی هستی پاسخ می دهند و در این پیمان پایدار می مانند نیست؟ آیا ترس و وحشت و جنایات و دروغ و تهمت و پستی و بی شرمی حافظان وضع موجود در برابر چنین افراد و تشکلهای که در مسیر تکامل و تغییر در جهت دنیای انسانی تر با صبوری و دلیری و روشنی و عشق گام بر می دارند قابل فهم نیست؟ البته که پذیرش بار امانت انسانی کاریست بس بزرگ و کارستان بخصوص آنگاه که بخواهی به قلب حادثه بزنی و قدرتهای حاکمه را هدف قرار دهی بی تردید از نظر آنان گناهی کبیره و نابخشودندی است انگشت در لانه زنبور کردن است چون بردگان حامی اسپارتاکوس اگر بتوانند از محل نبرد تا روم مرکز قدرت انسانهای آزاده  را بدار می کشند تا کسی هوس پرسش از قدرتشان را نکند. بارها و بارها چنین جنایاتی در طول تاریخ رخ داده است به اشکال و در زمان ها و مکان های متفاوت بله آنان که همواره از وضع غیر انسانی موجود سود می برند واز دست رنج دیگران فربه می شوند بشدت و به هر وسیله در صدد ادمه همین وضع بوده و هستند .آخوندهای مفت خور شیاد به مراتب پست تراز نیکان و همجنسان استثمار گرشان هستند زیرا آنان قرنها از همه طرف خورده و برده اند به همین راحتی از منافع ضد انسانی خود دست بردار نیستد حتی اگر شده دین و مذهب و خدا و انسان و همه چیز را دکان کالاهای پوسیده خود کنند .البته آنان که خود در وسط میدان نبرند بسیار بهتر از من که در حاشیه امن هستم طوفان سهمگین را می شناسند و می دانند گاه باید صلیب بر دوش راه افتاد.

بله بله بله در افتادن با  آدم نماهای که براستی گرگ انسان هستند  و بر هم زدن روابط و مناسباتی که این گرگها  بر جامعه بشری حاکم کرده اند دل شیر و حرکت جمعی و هوشیاری همیشگی و  آگاهی مداوم  و صبر بسیار و آمادگی کامل  و نبرد همه جانبه  و فداکاری تمام عیار و تشکل بی شکاف و... را می طلبد .

اما گوی قرار هستی با موجودی بنام انسان بر این می باشد که  بر این بستر سخت و تلخ و اقعی موجود  سر انجام پیروزی و پایداری وزیبایی و سهولت  و جاودانگی از آن انسان مسولیت پذیری است  که انسانیت خود را یافته است و تحقق ویژگیها و ارزشهای انسانی  در جامعه انسانی  برایش بلاترین آرمان است .

اگر غیر از این باشد باید گفت انسان زندگی و هسنی چنان پست بیهوده و بی مقدارند که ارزش زیستن را ندارند و همان بهتر که نقطه پایانی بر آنها گذاشته شود.

با نگاهی گذرا و کلی به تاریخ جامعه بشری می توان مسیری گرچه پر پیچ وخم و افث وخیز اما پیروز و روبه پیشرفت  انسانی را مشاهده کرد و با توشه امید بسوی روشنیها ره سپرد

این مقاومت  گنج انسانی حاصل از رنج و تلاش و تجربه تاریخی ماست غارتگران انسان قصد کرده اند که به یغمایش برند برای منافع انسانی خودمان هم که شده باید آنرا ارج نهیم قدرش را بدانیم و خفظش کنیم طفلی که اکنون جوان برومندی شده است بکار نبرد برای آزادی می آید  کاستی هایش هم باید در میدان عمل و در طول زمان راست و رفع شود . در دنیای واقعی همه چیز نسبی است ما به نسبت دنیای اطراف سرماهه ارزشمند و قلبل افتخاری و کار آی در دست داریم آنان که به بهانه های مختلف می خواهند  این سرمایه را از ما بگیرند بی شک دشمن آزادی ما هستند می خواهند ما را از داشته هامان محرم کنند تا راحتر بر ما حکم برانند و ما را غارت کنند می توان و باید با انتقاد سازنده و درست یکدیگر را راست و قوی کرد اما  دروغ و افترا زدن به قصد حذف و نابود کردن کار انتقادی نیست کینه و دشمنی است.

با هوشیاری در برابر توطعه های دشمنان آزادی دارایهای مبارزاتی  خود را حفظ کرده و هر روز بر آنها بیفزاییم



منوچهر مرعشی

08-07-2011

  

هیچ نظری موجود نیست: