نوبت نبرد
زمان رزم
هنگام همبستگی
وقت حقیقت
شکفتن فریاد
فریاد سکوت
بانگ خموشی
بیتابی پایکوبی
فریاد سکوت
بانگ خموشی
بیتابی پایکوبی
شکست سرکوب
زردی زاری
ریزش سرود
بارش ستاره
چشمک برق
غرش رعد
زردی زاری
ریزش سرود
بارش ستاره
چشمک برق
غرش رعد
طپش طبل
شور شیپور
جهش انگور
جوشش شراب
شور شیپور
جهش انگور
جوشش شراب
پایان پنهانی
انتهای تحمل
آواز قیام
ترانه طوفان
صدای دانه
خیزش جوانه
جنبش رویش
انتهای تحمل
آواز قیام
ترانه طوفان
صدای دانه
خیزش جوانه
جنبش رویش
پرواز دل
شکوه شب
نشاط سپیده
رقص سیب
انفجار دانایی
آفتاب بی غروب
فواره رنگی
وزش دگرگونی
زمان زندگی
رقص سیب
انفجار دانایی
آفتاب بی غروب
فواره رنگی
وزش دگرگونی
زمان زندگی
منوچهر مرعشی
30-06-2009
30-06-2009
۲ نظر:
شاعر عزیز
ساز شعرت با آواز پروانه ها طنین انداز است .
یا به قولی شعر گل هنگامه به ما نوید زندگی می دهد.
ریشه های شعر به آب و شاخه های آن به آفتاب می رسد.
ما دوباره سبز می شویم و رنگهای شعرت را در باغچه دلمان خواهیم کاشت.
نگاه شعرت مثل سیب زیبا است . ولی ما بی سبدیم که این سیبها را بچنیم.
..............
در رزمت همیشه پیروز باشی
http://22khordad88.wordpress.com/2009/07/01/arrested
ارسال یک نظر