- منوچهر مرعشی
01-02-2009
می پرم توی باغ
گنجشکها را
از شاخه می پرانم
دست سیب را می گیرم
می نوازم
زلف سبز چمن را
می بوسم
پیشانی بلند برگ را
روی سفره گسترده خاک،
می زنم غلتی
بر تصویر کجم
در آب می خندم
آرامش حوض را
می زنم بر هم
جرعه ای از
گل پونه
می نوشم
می نشینم
زیر درخت توت
چیزی می گوییم
در گوش باد
غنچه ای را
با شکلکی می خندانم
نه از هیچ خدائ می ترسم
نه از هیچ خلق خدا سازی
میوه ممنوعه را
بی دلهره می چینم
می بوییم و می بوسم و
دندان میگیرم
عشق می ورزم
به زمین
شکر می گوییم
آسمان وآب را
نه از هیچ خدائ می ترسم
نه از هیچ خلق خدا سازی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر