از همان زمان بنیان گذاری که مجاهدین سنگ بنای دوری و نزدیکی نیروهای اجتماعی و سیاسی را بر پایه واقعیات وجود طبقات اجتماعی
( استثمار کننده و استثمار شونده) قرار دادند و نه بر پایه ذهنیت و عقیده و ..(با خدا بی خدا و..) و در نتیجه جمع بندی علل شکست انقلابات تاریخ معاصر ایران مبارزه را به مثابه علم و حرفه و کار جمعی در دستور کار قرار دادن و با پذیرش مسئولیت و آمادگی برای ادامه مبارزه در هر شرایط و به هر قیمت وبا بکار گیری همه دستاوردهای مبارزاتی تا کنونی به عنوان تجارب و تلاش بشری برای زندگی انسانی تر را متعلق به خود و همه انسانها دانسته و با نظری باز پذیرفتند و در عمل بکار گرفتند معلوم بود که مبارزینی واقعگرا و جدی با دیدی وسیع و روشن و با حرفی تازه و با قصد واقعی همبستگی ودوستی و ... در میدان مبارزاتی ایران ظاهر شده است.
در اینکه چشم انداز و آرمان نهایی اجتماعی مورد نظر مجاهدین روابط و مناسبات غیر استثماری است به گواه عمل کرد و نوع زندگی و تئوری ها ی آنها نه قابل تردید است نه پنهان کردنی کافی است نگاهی به زندگی جمعی مجاهدین مثلا در اشرف بیندازید و آنرا مقایسه کنید با زندگی در مناسبات موجود بجای منافع صرف فردی و خودپرستی و فزون خواهی بی حد و رقابت در جهت کنار زدن و حذف و زمین زدن و نابود کردن دیگری منافع جمعی رفاقت و کمک برای بالا کشیدن بقل دستی و رشد همگانی است بجای افزایش شکاف فقر و فربه شدن افسار گسیخته و بیمار گونه حتی تا حد نابودی زمین برای رسیدن به خواهشهای غیر انسانی خود تقسیم مساوی امکانات مادی و مصرف در حد نیاز و در عوض میدان دادن به رشد و شکوفایی همه جانبه فرد و جامعه انسانی است و...
از آنجا که ما در ذات و جوهره انسانی خود علی رغم هر اختلافی مشترک هستیم و از آنجا که انسان فی نفسه بد نیست و خواستار سعادت است هر جا رایحه انسانی به مشام برسد ما را به هم نزدیک و دور هم جمع می کند نگاه کنید به رنگین کمانی که در این روزها و دراین زمانه گرگ و میش دور مجاهدین جمع شده اند من شخصا بخصوص تحت تاثیر شهادت آقای دیوید فلیپس مقام نظامی که چند سال در اشرف بوده و از نزدیک روابط و مناسبات مجاهدین را دیده و تا حد ی زندگی کرده قرار گرفته ام که چگونه در بر خورد با حقیت انسانی موجود در اشرف عواطف و توانایی انسانی خودش زنده وبروز کرده و در عمل برای دفاع از این حقیت در برابر سیستمی قرار گرفته که خودش بخشی از آن بود ه و به چنان اعتمادی بالای رسیده که حاضر است دختران جوانش را با خیال راحت به مناسبات انسانی مجاهدن بسپارد این البته جای افتجار و سربلندی دارد.
بنابر این آرمان خواه بودن مجاهدین زیر دوربین های آمریکای بوده و هست ولی جدی تر آنکه علی رغم فروپاشی دنیای سوسیالیستی نوع شوروی سابق و به براه انداختن جنجال پایان تاریخ از جانب دنیای سود و سرمایه و تلاش همه جانبه برای جا انداختن و ابدی جلوه دادن مدینه فاضله وضع موجود و به دنبال آن ذوب کردن و شدن بسیاری از جریانات در درون دنیای موجود ولی شگفت اینکه این مجاهدین تا قلب دنیای سرمایداری رفته با بلاترین مقامات فکری سیاسی نظامی و ..این نظام رو در رو شده اند اما نه تنها حل نشده بلکه بیشتر بر استقلال و خواسته ها و آرمانهای خود پا فشرده اند و پابرجا مانده اند برعکس طرف مقابل را به تردید و تضاد و پاسخ گوی کشانده اند
این تشکل تلاش پایداری جدیت و عمل کردن همراه با هوشیاری و در هر شرایط برای دنیای بهتر است است که بیش از همه چیز خشم و کینه همه حافظان وضع موجود را بر علیه مجاهدین بر انگیخته است .
اما مجاهدن اثبات کرده اند به همان اندازه که آرمان خواه هستند واقع گرا و ریزبین و همه جانبه گرا هم هستند هنوز دیکتاتوری وابسته سلطنتی بر سر کار بود که مجاهدین به ارزیابی مرحله دمکراتیک جامعه ایران رسیدند. آزادی برایشان ضروتی آرمانی است ( از نظری یکی از مهمترین علل ناکامی شکست انقلاب های چون اکتبر 1917 روسیه همین غیبت آزادی همه جانبه که منجر به فساد و فروپاشی شد می باشد)
با حاکمیت ارتجاع مذهبی ضرورت آزادی بیشتر شد اصل قرار دادن آزادیهای همه جانبه در برابر دیکتاتوری ولایت فقیه ناشی از تحلیل درست و نیاز جامعه دیکتاتور زده ایران بود گرچه در آن زمان چپ نمایان مرتجع و جبهه متحد ارتجاع را به افترا گویی بر علیه مجاهدین بر انگیخت ولی با توجه به تجربه تاریخی خودمان و جهان راه رشد ترقی و تکامل فردی و جمعی ایران و ایرانی از مسیر آزادی می گذشت و می گذرد . دنیای غرب در یک تلاش همه جانبه فکری فلسفی دینی سیاسی هنری اخلاقی و.. مستمر سخت و طولانی و پر بها به دستاوردهای بزرگی رسیده بود از جمله بکارگیری گوهر عقل رهایی از سیطره مذهب و سنت ونهادهایش بوجود آمدن جنبشهای اجتماعی نظریه ها و مکاتب فلسفی هنری سیاسی انقلابات وتحولات اجتماعی سیاسی و علمی حاکمیت مردم بر مردم حقوق بشر و مفادش و.....
بله دستاوردهای بسیاری را می شود شمرد که ریشه در دنیای غرب دارد و حاصل اندیشه وخون و رنج آنهاست اما به همه ما به مثابه جامعه بشری تعلق دارد از این بابت و در این زمینه ها مردم ایران و مجاهدین از صادق ترین و جدی ترین متحدان دنیای غرب بوده وهستند وخواهند بود ارزشهای انسانی هیچ حد و مرز و مالکی ندارد همه جا باید جاری و ساری شود و به همه کس تعلق دارد ارتجاع ضد انسانی مذهبی در بنیادهای فکری و اعتقادی و ارزشی و در معیارهای سیاسی و اجتماعی و حقوقی در تضاد با دستاورهای مترقی بشری قرار دارد از این بابت ما باید با صدای بلند و بی ترس از تنگ نظران و شیادان و زخم زننده گان فریاد بزنیم ما با همه جهان برای حفظ و راتقائ ارزشهای بشری بدست آمده متحد هستیم و در این راه عملا هر چه می توانیم انجام دهیم .
ولی آن غرب وحشی و استعمارگر و استثمار گر و فریبکار را که خود در طول تاریخ یکی از مهمترین عوامل زمینه ساز شکل گیری و قدرت یابی و تداوم نیروهای ضد بشری چون فاشیست و بنیادگرای مذهبی و امثالهم بوده وهستند را چه در گذشته و حال یا آینده به نقد و چالش و نبرد می کشیم و در تلاش برای دنیای بهتر از پا نمی نشینیم کمبودها و خطاها یمان را هم در عمل و در همین مسیر می توانیم وباید بشناسیم و بر طرف کنیم تنها مردگان مرتکب خطا نمی شوند ولی ما زنده هستیم و با کار و عمل خود زندگی را بهتر می کنیم .
منوچهر مرعشی
20-11-2011
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر