با چشمهایش
به شکار ستاره میرود
با لبخندش
سفره مهربانی می گستراند
با آوازش
باغ رویا می رویاند
با اشاره اش
آسمانی پرنده می پراند
با سخنش
کوه های سنگی جان می گیرند
با کلامش
پل رنگین کمان چهره می نماید
در گذرش
دشتهای خفته بیدار می شوند
در سفرش
رودی سینه سرخ همسفر می شوند
با گریه اش
دانه های پنهان پدیدار می شوند
با غمش
غنچه ها شکوفا می شوند
با آشفتگیش
دریای آرام به خشم می آید
با دم گرمش
کوه یخ آب می شود
با آه دلش
لالهای آتشین شعله می کشند
این یار من است
پوشیده پرده زمان
که اینچنین
پوشیده پرده زمان
که اینچنین
رخ می نمایید
گام بگام
منوچهر مرعشی
19097-2009
گام بگام
منوچهر مرعشی
19097-2009
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر