۱۳۹۰ دی ۶, سه‌شنبه

اتاق


اتاق کوچک و درهم من پر ز شعر است

شعر نشسته

بر روی شانه شکسته گلدانها

در پشت تنهایی من

درقاب پنجره تصویرها

بر سینه سپید کاغذ های بی نظم



شعر زندگی می کند

در آهنگ بی توفق زمان بر دیوار

در هم آغوشی خطوط و رنگهای تابلوها

دراندیشه  نوری که می نماید راه

در بوی نان تازه ای که پر کرده فضا

در جان بی تاب قلمی که در دست من می رقصد



شعر پر می کشد

بر پرده ای که پر از آواز پرنده ها ست

در غم غریبانه غباری که نشسته کنج دیوار

در شادی شکوفه ای که گشته شکار

بر نقشه ای که در خود  فشرده همه جهان

بر صندلی خالی دوست

در یاد یاران رفته که ماندگارانند

در حجم رویای که بوسعت هستی است



نه تنهایی نیست

نه بن بستی هست





در این اتاق کوچک

 در پس این تنهایی

جهانی  جاریست



منوچهر مرعشی

20-11-2011




















۱۳۹۰ آذر ۲۹, سه‌شنبه

تضادها و وحدت ها

از همان زمان بنیان گذاری که مجاهدین سنگ بنای  دوری و نزدیکی نیروهای اجتماعی و سیاسی را  بر پایه واقعیات وجود طبقات اجتماعی

( استثمار کننده  و استثمار شونده) قرار دادند و نه بر پایه ذهنیت و عقیده و ..(با خدا بی خدا و..)  و در نتیجه جمع بندی علل شکست انقلابات تاریخ معاصر ایران  مبارزه را به مثابه علم و حرفه و کار جمعی در دستور کار قرار دادن و با پذیرش مسئولیت و آمادگی برای ادامه مبارزه در هر شرایط و به هر قیمت وبا بکار گیری همه دستاوردهای مبارزاتی تا کنونی به عنوان تجارب و تلاش  بشری  برای زندگی انسانی تر را متعلق به خود و همه انسانها دانسته و با نظری باز پذیرفتند و در عمل  بکار گرفتند  معلوم بود که مبارزینی واقعگرا و جدی با دیدی وسیع و  روشن و با حرفی تازه و  با قصد  واقعی همبستگی ودوستی و ... در میدان مبارزاتی ایران ظاهر شده است.

در اینکه چشم انداز و آرمان نهایی اجتماعی مورد نظر مجاهدین روابط و مناسبات غیر استثماری است به گواه عمل کرد و نوع زندگی و تئوری ها ی آنها  نه قابل تردید است نه پنهان کردنی کافی است نگاهی به زندگی جمعی مجاهدین مثلا در اشرف بیندازید و آنرا مقایسه کنید با زندگی در مناسبات موجود  بجای منافع صرف فردی و خودپرستی و فزون خواهی بی حد و  رقابت در جهت کنار زدن و حذف و زمین زدن و نابود کردن دیگری منافع جمعی رفاقت و کمک برای بالا کشیدن بقل دستی و رشد همگانی است بجای افزایش شکاف فقر و فربه شدن  افسار گسیخته و بیمار گونه  حتی تا حد نابودی زمین برای رسیدن به  خواهشهای غیر انسانی خود تقسیم مساوی امکانات مادی و مصرف در حد نیاز  و در عوض میدان دادن به رشد و شکوفایی همه جانبه  فرد و جامعه انسانی است و...  

از آنجا که ما در ذات و جوهره انسانی خود علی رغم هر اختلافی مشترک هستیم  و از آنجا که انسان فی نفسه بد نیست  و خواستار  سعادت است هر جا رایحه انسانی به مشام برسد ما را به هم نزدیک و دور هم جمع می کند نگاه کنید به رنگین کمانی که در این روزها و دراین زمانه گرگ و میش دور مجاهدین جمع شده اند من شخصا بخصوص تحت تاثیر شهادت آقای دیوید فلیپس مقام نظامی که چند سال در اشرف بوده و از نزدیک روابط و مناسبات مجاهدین را دیده و تا حد ی زندگی کرده قرار گرفته ام که چگونه در بر خورد با حقیت انسانی موجود در اشرف عواطف و توانایی انسانی خودش زنده وبروز کرده و در عمل  برای دفاع از این حقیت در برابر سیستمی قرار گرفته که خودش بخشی از آن بود ه و به چنان اعتمادی بالای رسیده که حاضر است دختران جوانش را با خیال راحت به مناسبات انسانی مجاهدن بسپارد این البته جای افتجار و سربلندی دارد.

بنابر این آرمان خواه بودن مجاهدین زیر دوربین های آمریکای  بوده و هست ولی جدی تر آنکه علی رغم فروپاشی دنیای سوسیالیستی نوع شوروی سابق و به  براه انداختن جنجال پایان تاریخ از جانب دنیای  سود و سرمایه و تلاش همه جانبه برای جا انداختن و ابدی جلوه دادن مدینه فاضله وضع  موجود  و  به دنبال آن ذوب کردن و شدن بسیاری از جریانات در درون دنیای موجود ولی شگفت اینکه این مجاهدین تا قلب دنیای سرمایداری رفته با بلاترین مقامات فکری سیاسی نظامی و ..این نظام رو در رو شده اند اما نه تنها حل نشده بلکه بیشتر بر استقلال و خواسته ها و آرمانهای خود پا فشرده اند و پابرجا مانده اند برعکس  طرف مقابل را به تردید و تضاد و پاسخ گوی کشانده اند

این تشکل تلاش پایداری جدیت  و عمل کردن   همراه با هوشیاری و در هر شرایط  برای دنیای بهتر است است که بیش از همه چیز خشم و کینه همه حافظان وضع موجود را بر علیه مجاهدین بر انگیخته است .

اما مجاهدن اثبات کرده اند به همان اندازه که آرمان خواه هستند واقع گرا و ریزبین و همه جانبه گرا هم هستند هنوز دیکتاتوری وابسته سلطنتی بر سر کار بود که مجاهدین به ارزیابی مرحله دمکراتیک جامعه ایران رسیدند. آزادی برایشان  ضروتی آرمانی است (  از نظری یکی از مهمترین علل ناکامی شکست انقلاب های چون اکتبر 1917 روسیه همین غیبت آزادی همه جانبه که منجر به فساد و فروپاشی شد می باشد)

با حاکمیت ارتجاع مذهبی ضرورت آزادی بیشتر شد اصل قرار دادن آزادیهای همه جانبه در برابر دیکتاتوری ولایت فقیه  ناشی از تحلیل درست و نیاز جامعه دیکتاتور زده ایران بود گرچه در آن زمان چپ نمایان مرتجع و جبهه متحد ارتجاع را به افترا گویی بر علیه مجاهدین بر انگیخت ولی با توجه به تجربه تاریخی خودمان و جهان راه رشد ترقی و تکامل فردی و جمعی ایران و ایرانی از مسیر آزادی می گذشت و می گذرد . دنیای غرب در یک تلاش  همه جانبه فکری فلسفی دینی  سیاسی هنری اخلاقی و.. مستمر سخت و طولانی و پر بها  به دستاوردهای بزرگی رسیده بود از جمله بکارگیری گوهر عقل رهایی از سیطره مذهب و سنت ونهادهایش  بوجود آمدن جنبشهای اجتماعی نظریه ها و مکاتب فلسفی هنری سیاسی  انقلابات وتحولات اجتماعی  سیاسی و علمی  حاکمیت مردم بر مردم حقوق بشر و مفادش و.....  

بله دستاوردهای بسیاری را می شود شمرد که ریشه در دنیای غرب دارد و حاصل  اندیشه وخون و رنج آنهاست اما به همه ما به مثابه جامعه بشری تعلق دارد از این بابت و در این زمینه ها مردم ایران و مجاهدین از صادق ترین و جدی ترین متحدان دنیای غرب بوده وهستند وخواهند بود ارزشهای انسانی هیچ حد و مرز و مالکی ندارد همه جا باید جاری و ساری شود و به همه کس تعلق دارد ارتجاع ضد انسانی مذهبی در بنیادهای فکری و اعتقادی و ارزشی و  در معیارهای سیاسی و اجتماعی و حقوقی در تضاد با دستاورهای مترقی بشری قرار دارد از این بابت ما باید با صدای بلند و بی ترس از تنگ نظران و شیادان و زخم زننده گان فریاد بزنیم ما با همه جهان برای حفظ و راتقائ ارزشهای بشری بدست آمده متحد هستیم و در این راه عملا هر چه می توانیم انجام دهیم .

ولی آن غرب وحشی و استعمارگر و استثمار گر و فریبکار را  که خود در طول تاریخ یکی از مهمترین عوامل زمینه ساز شکل گیری و قدرت یابی و تداوم  نیروهای ضد بشری چون فاشیست و بنیادگرای مذهبی  و امثالهم بوده وهستند را چه در گذشته و حال یا آینده به نقد و چالش و نبرد می کشیم  و در تلاش برای دنیای بهتر از پا نمی نشینیم  کمبودها  و خطاها یمان را هم در عمل و در همین مسیر می توانیم وباید بشناسیم  و بر طرف کنیم تنها مردگان مرتکب خطا نمی شوند ولی ما زنده هستیم و با کار و  عمل خود زندگی  را بهتر می کنیم .


منوچهر مرعشی

20-11-2011

  

.




۱۳۹۰ آذر ۲۵, جمعه

اصل دعوا بر سر اصول انسانیست



ارتجاع مذهبی حاکم بر ایران و هم جنسانش در عراق شمشیر را از رو بسته و قصد کشتار اشرفیان را دارند. دولت آمریکا نیز با نقظ تعهدات قانونی و اخلاقی و انسانیش با ساکنان اشرف و با سکوت و سنگ اندازی و چراغ سبز نشان دادن و مهمتر اینکه به دلیل ایجاد جنگ و بحران در عراق و پافشاری بر ادامه سیاست تاکنونی و هموار کردن جاده برای قدرت یابی ارتجاع مذهبی در عراق در این جنایات و در آینده مسولیت مستقیم دارد.

از طرف دیگر مجاهدین با طرح حقوق خواسته ها و ارزشهای انسانی با همراهی وجدانهای بیدار جهانی جانانه و هوشیارنه  و بی تردید استوار و سازمان یافته  بر سر اصول خویش ایستاده اند و هر چه زمان می گذرد ماهیت و عملکرد هر دو طرف در روشنایی بیشتری قرار می گیرد.

عده ای شیادانه و حساب شده قصد دارند دعوا را محدود به یک گروه  یک سیاست یک  تکه خاک یا تعدادی نفرو.. جلو دهند تا اصل قضیه را بپوشانند  و در ضمن راحت تر و با موانع کمتری به مقاصد پلید خود دست یابند.

دعوای اصلی اما فراتر از هر چیز بر سر ارزشها و اصول و حقوق انسانی است که بشر تا امروز  به آن دست یافته است و دقیقا به همین دلیل هم خواسته یا ناخواسته مستقیم یا غیر مستقم  به همه مربوط می شود و حاصل و نتیجه دعوا هر چه باشد حاصلش به مرور زمان کم یا بیش به همه جا و همه کس بر می گردد حتی اگر ظاهرا و بلافاصله قابل لمس و دریافت نباشد اما قانونمندیهای حاکم بر هستی و بویژه دنیای انسانی علی رغم میل و خارج از ذهن  ما سرسخت و خدشه ناپذر کار خودشان را انجام می دهند.

باید دید در این نبرد مشخص انسانهای مسئول و مقاوم و وجدانهای بیدار تا کجا می توانند در برابر بربریت و جنایت و سود پرستی و وقاحت آشکار ایستادگی  کنند و آن را عقب برانند.



آیا با کشتن همه چیز تمام می شود؟

آنان که فکر می کنند با کشتن همه چیز تمام می شود به گواه تجربه سخت در اشتباه هستند اگر براستی چنین بود انسان هرگز از دوره قار نشینی عبور نمیکرد و در همان مرحله در برابر قهر طیبعت تن به نابودی می داد. انسان تنها به جسم زنده نیست توان شگفت انگیز او در تفکر آگاهی   پرسشگری  خلاقیت  ارداه  کار مسئولیت پذیری  آرمان داشتن  آرزو کردن  تخیل پرودن تصورکردن عشق ورزی  دوست داشتن فداکاری  جمعی زیستن هنر داشتن انتقال تجربه و.....این ویژیگهای انسانی است که به انسان هویت و ارزش و پتانسیل بودن می دهد همین موتور محرکه انسان را تا به امروزو اینجا رسانده و به آینده امیدوار  و جاودان می کند . واگر نه اگر قرار بود امثال جنایتکاران و غارتگران و استثمار کننده گان  و شیادان و خواران و ... ملاک و معیار باشند البته که باید در آن صورت حق را به شیطان داد و به خلقت انسان شک کرد.   بی چرا زندگان مردگانی هستند که نفس می کشند و رفته گانی هم هستند که تا همیشه  در اندیشه و آرمان های انسانی زنده و حاضر هستند.



منوچهر مرعشی

16-11-2011