۱۳۹۰ آبان ۸, یکشنبه

چهارده سال نبرد نفس گیر


از زمان معامله سیاسی کلینتون-خاتمی بر سر قرار دادن نام سازمان مجاهدین خلق ایران در لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا تا همین لحظه مجاهدین همراه با همه یاران داخلی و خارجی اش نبرد جانانه  هوشیارانه  خردمندانه  دقیق  ظریف  حساس و.. را پیش برده اند که جای بحث و تامل بسیار دارد . چگونگی پیش برد این کارزار طی این سالیان  در ضمن بیان کننده بخشی از ماهیت و عملکرد  مجاهدین در کار سیاسی نیز می باشد. اوج تعهد به پیمانهای بسته شده  بردبار و با گذشت اعتقاد داشتن  تا پای جان بر سر اصول دمکراتیک و حقوق انسانی  آزادمنش و انعطاف پذیردرعین اصولی بودن و....که در عین حال گویای  شایستگی و سطح و مدار تکاملی بالای مقاومت و مردم ایران بطور کلی برای دست یابی به زندگی بهتر است .

در این نبرد آنها تنها با یک دولت طرف نبوده و نیستند  بلکه با دول و جریانات ریز و درشت پلیدی چنگ در چنگ شدند که هر کدام براستی مظهری از زشتی دنیای موجود بوده وهستند.

در این نبرد آنها نه تنها برای حقوق انسانی و مسلم خود و مردم کشورشان بلکه برای حفاظت از ارزشها و دست آوردهای بشری در زمینه حقوق  انسانی  نیز  تلاش می کنند به همین دلیل صدایشان از طرف وجدانهای بیدار جهان  شنید شد و پاسخ گرفت و این نبرد  تا پشت در کاخ سفید گسترش یافت و مقامات مربطه را به پاسخ گوی کشاند  از جمله امروز خانم کلینتون را وادار کرد که در برابر نمایندگان مردم آمریکا و در انظار جهان با احترام از قهرمانان اشرف نام ببرد و خود و دولتش را در رابطه با تعهدات داده شده مسول بداند. این بی شک گام بلندی است که دست آورد همین نبرد نفس گیر مجاهدین و یارانشان است نبردی که در هر شرایط اراده کرده است که تا رسیدن به خواسته های انسانیش ادامه یابد .

هر ملتی حق دارد(از جمله مردم ایران و مجاهدین خلق ایران) در برابر هر نظام سرکوب گری که هیچ راه مسالمت جویانه ای برای احقاق حقوق شهروندانش باقی نمی گذارد قیام کند و در صورت لزوم  دست به سلاح ببرد تا سیتم را براندازد و وضع موجودرا دگرگون کند هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند و نباید مانع این راه شود .

اگر براستی نوری الملکی و همکارانش بازیچه دست ارتجاع مذهبی حاکم بر ایران نیستند وبر عراق امروز دمکراسی و حقوق بشر  حاکم است پس بر اساس قوانین دمکراتیک مجاهدین حق  انتخاب دارند  که در عراق بعنوان پناهنده باقی بمانند و آزادانه به فعالیت سیاسی بپردازند همان حقی که به عنوان نمونه در کشورهای اروپای رایج است  اما محدودیت و محاصره و کشتار اشرفیان روشن کننده ماهیت ضد انسانی و دیکتاتوری وابسته حاکم در عراق است و این چنین پرده ها می افتد و چهره ها برای همه قابل رویت می شود.

در سطح دول جهان و دنیای به اصطلاح آزاد هم اگر حقیقتا حقوق بشر و دمکراسی و قوانین دمکراتیک اصول راهنمایشان  هستند و نه چیزی دیگر بفرمایید در همان چهارچوب و حقوق و قوانینی که می گوید بنای کار شماست با مجاهدین وارد رابطه شوید و بگذارید از حقوق انسانی خویش بهره مند شوند مانع آنها نشوید تا معلوم شود چه کسی و تا چه حد و تا کجا ظرفیت و توان کار در فضای براستی دمکراتیک و زندگی مسالمت آمیز را دارد این گوی و این هم میدان .....

 هزاران محفل و گروه و جریان فرهنگی  مذهبی اجتماعی و سیاسی و... در آمریکا و اروپا مشغول فعایت هستند اگر براستی مجاهدین یک سکت محدود بسته بی پایگاه مردمی و... هستند  در حد همین گروه ها به آنها اجازه فعالیت بدهید بگذارید آزادانه فقط حرفشان را بزنند و علنی کار کنند در اطاق شیشه ای در برابر دید جهان براستی چرا این همه محدویت فشار و ..علیه یک گروه؟

 آنان که دست اندر کارند بخوبی می دانند که حقیقت همیشه آن چیزی   نیست که  به زبان می آورند ویا نمایش می دهند شیادان شرکای شرورانند که حرفه اشان دروغ بافی و فریب است .    

با وجود همه ناملایمات و شداید و شکستها سرانجام سر فرازی و پیروزی از آن راستی است.



منوچهر مرعشی

30-10-2011












۱۳۹۰ مهر ۲۴, یکشنبه

تاکی و تاکجا؟


برخلاف تبلیغات عوامفریبانه رژیم حاکم بر ایران  آمریکا هرگز دنبال سرنگون کردن ارتجاع مذهبی در ایران نبوده ونیست برعکس آمریکا بویژه در چند دهه پیش و در دوران جنگ سرد در تضادش با جهان سوسیالیستی موجود آنروز و ترس از قدرت گیری نیروهای براستی انقلابی و ملی و آزدیخواه  همواره  یکی از بوجود آورنده گان و حامیان جریانات گوناگون ارتجاعی در منطقه ما بود.

خمینی بدون سازش و حمایت آمریکا و جهان غرب هرگز قادر نبود چنین آسوده و مفت بر صندلی قدرت بنشیند. ییاد بیاوریم نشست معروف گوادلپ را که جهان غرب تصمم به رفتن شاه و آمدن خمینی را گرفت وتماس های مستمر و دوستانه شورای به اصطلاح انقلاب خمینی از جمله بهشتی و یزدی و .. را در داخل و خارج با مقامات آمریکای و بخصوص با ژنرال هایزر مامور انتقال مسالمت آمیز قدرت از شاه به خمینی و.. این چنین بود که خمینی با هواپیمای اختصاصی و تظمین شده با احساس هیچ نسبت به خاک وطن و مردم ایران ولی با سری پر از تزویر و دلی پر کینه سکان قدرت را با کمک و حمایت آشکارآ مریکا در دست گرفت . خمینی با سازش و معامله با جهان غرب و دروغ و فریب مردم ایران حاکم شد و با بی شرمی بی حد نمک خورد و نمکدان را شکست.

بنا بر شواهد و عملکرد آمریکا در طول تمام عمر این رژیم سیایت آمریکا بر پایه کنار آمدن و پذیرش ارتجاع مذهبی حاکم بر ایران تاکنون بوده وهست. کرنش گاهی در حد غیرقابل تصور همراه با باج دادن  مانند سد راه مقامت مردم ایران شدن با برچسب تروریستی چشم پوشیدن حتی در برابر جان سربازان و شهروندان آمریکای  که توسط رژیم کشته شده و می شوند همکاری و راه باز کردن برای قدرت گیری ارتجاع در عراق و افغانستان و منطقه  همه جور امکانات و سواری دادن به جریان به اصطلاح اصلاح طلب از جنس و درون رژیم دست دوستی دارز کردن بسوی خامنه ای و سران حاکم و....سیاست مداوم دول گونگون آمریکای در برابر رژیم حاکم بر ایران بوده وهست.

دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران از زمان قدرت گیری تا همین امروز آشکار و با بی شرمی ترور وجنایت و سرکوب را تا هر جا که بتواند بر علیه مردم ایران و منطقه و جهان اعمال کرده و می کند این حرف تازه ای نیست و جهان به همت مردم و مقاومت ایران از آن تا حدی خبر دارد امریکا هم بدون تردید اطلاعات دقیق و بسیار زیادی از عملکرد این رژیم داشته و دارد آنچه این روزها در مورد طرح ترور سفیر عربستان در واشنگتن توسط مقامات آمریکای افشا شده است بخش بسیار ناچیزی از اطلاعات دول آمریکای نسبت به اعمال تروریستی رژیم جمهوری اسلامی ایران است. سیاست سازش و مماشات و کرنش آمریکا در برابر ارتجاع هار مذهبی اجازه نداده و نمی دهد همه واقعیت و حقیقت از پرده برون افتد در عوض تا دلتان بخواهد دروغ و تهمت و ضد قانونی در برخورد با اپوزیسیون واقعی مردم ایران ایجاد کرده و می کنند تا دل سیاه شیطان را بدست آورند.

آنچه جای انتقاد دارد این است که کرنش و زانو زدن در برابر تهدید جدی و واقعی و روز جامعه جهانی یعنی تروریست دولتی حاکم بر ایران تا کی و تا کجا؟



منوچهر مرعشی

16-10-2011




۱۳۹۰ مهر ۲۲, جمعه

رقص زندگی


شادیم را

با باد قسمت  می کنم

تنهایم را

 با درخت توت سالخورده کودکیم

غمم را

 آرام  به دل دریاها  می دهم

اسرارم را

درگوشی به ستاره ها می گویم

بغضم را

به ابروان ابرها گره می زنم

دردهایم را

بدستا ن باران می سپارم

دلم را

به پرواز پرنده ای کوچک می بندم

دستهایم را

بدست کلمات می دهم

و

با طپش هستی

به رقص زندگی می پردازم



منوچهر مرعشی

3-10-2011
















۱۳۹۰ مهر ۱۱, دوشنبه

بیا



نترس

 ز پرسش

نهراس

 ز شک

تردد کن

بر خاک تردید

بپرس روشن

سفر کن
 در سرزمینهای ناشناخته

برو

بجستجو جاودانگی

بپرداز

به دنیای خیال

پرواز کن

در آسمان پر راز

بیا

که می توان

از روزنه هستی

اندکی از این همه را شناخت

می توان

دنیای خیال را ساخت

می توان

گل و سنگ را بهم بافت

می توان

نهال صلح را

در چشمهای غزاله ها کاشت

می توان

در گوش نوزادان

آهنگ زندگی را نواخت



منوچهر مرعشی

19-09-2011
















۱۳۹۰ مهر ۱۰, یکشنبه

سیاست اشغالگرایانه اسرائیل و حمایت بی قید آمریکا موانع اصلی صلح هستند.





بی انکه بخواهیم وارد تاریخچه اشغال سرزمین مردم فلسطین توسط اسرائیل با تکیه بر استعمار و با دست آویز قرار دادن قصص دینی و مذهبی و برتری قومی بشویم و بی آنکه بخواهیم بر خشم و کینه و نفرت و تضاد ناشی از دهه ها ستم عریان پرده بکشیم و بی آنکه پیچیده گی و چند وجهی بودن و دخالت انواع نیرو ها و دولت ها و قدرت ها  را در معادله مناقشه فلسطین و اسرائیل ساده و دست کم بگیریم و یا چشم بر پرسه طی شده این تضاد بپوشیم با توجه به همه این مسائل و احیانا جنبه های دیگر اما اگر بخواهیم امروز نظری اجمالی بر موضوع بیندازم و بر مانع اصلی به جهت راه گشایی انگشت بگذاریم بی تردید پس ازسالها  تجربه با قاطعیت می توان گفت سیاست برتری طلبانه و متکبرانه و ارباب منشانه سیستمی اشغال گر با ابزار دولتهای گوناگون حاکم اسرائیلی از یک طرف  و از طرف دیگر حمایت کور و بی قید و یک طرفه  دولتهای آمریکای  موانع اصلی رسیدن مردم فلسطین به حقوق اولیه شان می باشد.

درست که  هیولای ارتجاع هار مذهبی در منطقه و بخصوص در لبنان و مناطق فلسطینی چنگ انداخته اما بی تردید زمینه اش را همین سیاست و عملکرد ستم کارانه طرفهای اسرائیلی و آمریکای فراهم کرده اند. علی رغم اینکه نمایندگان واقعی مردم فلسطین و از جمله عرفات و سازمان و یارانش  در هنگام حیاتش  و در ادامه محمود عباس همه گونه تلاش و انعطاف و هوشیاری و  کوتاه آمدن  واقعگرایانه ای از خود  نشان داده اند اما براستی همواره  به سد  زیاده خواهی  اسرائیل و مانع آمریکا بر خورد کرده اند . و از این بابت البته دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران ونیروهای دست سازش از جمله حزب الله با دمشان گردو می شکنند و بر زمینه جور و ستم و بی حقوقی مردم فلسطین و فراتر از آن مردم منطقه خاورمیانه مرکب جهل و خرافه و کینه و دشمنی و خشونت خود را می رانند . با این وجود اینها هیچ کدام نمی تواند بهانه ای باشد برای ادامه سیاست ستم کارانه و استعمارگرانه دول اسرائیلی و آمریکای اینها خود به دلیل جهان بینی بسته سود و سرمایه تا حدود زیادی عامل سر بر آوردن ارتجاع مذهبی بوده و هستند. رسیدن مردم فلسطین به حقشان و ایجاد دولتی فلسطینی و بر قراری  نظامی دمکراتیک  در این گوشه از منطقه بزرگترین ضربه اجتماعی سیاسی فرهنگی ارزشی و فکری را به مذهب ارتجاعی خواهد زد اگر بر سر اصول حقوق بشر و دمکراسی و خواسته های دمکراتیک براستی صادق و جدی هستید و آنها را برای همه بشریت می خواهید بفرمایید بی ریا در کنار مردم منطقه قرار بگیرید . بی تردید محک تجربه و عمل بکارمی آید و ماهیت ها  هویدا خواهد شد و معلوم می شود تا کجا سود اصل است و تا کجا منافع انسانی اساس است.

حال که پس از طی همه مسیرها و بردباریها نماینده مردم فلسطین در سازمان ملل متحد و در برابر جهان چنین به فغان آمده است و تا حدی پرده ها را کنار زده است و با طرح ایجاد دولت فلسطینی از جهانیان کمک طلبیده است  وظیفه انسانی ایجاب می کند در کنار مردم فلسطین قرار بگیریم . بنظر می رسد بار دیگر موضوع و بحران فلسطین به نقطه حساسی رسیده است زیرا نه تنها به مردم فلسطین بلکه به  دیگران هم ربط پیدا می کند. این گوی و این میدان بی تردید بار دیگر بسیاری در این رابطه محک می خورند  از اسرائیل تا آمریکا تا اروپا و چین و روسیه و .....

امیدوارم مسئله هرچه بیشتر به سود مردم منطقه و جهان حل شود.



منوچهر مرعشی

2-10-2011




۱۳۹۰ مهر ۹, شنبه

فکر


در پی فکری میروم

که چراغی بدست دهد

نه به تیرگی برد

پنداری می بافم

که نیکی صید کند

نه پلیدی بار دهد

خیالی می پرورم

که کندوی عسل دهد

نه خانه خراب کند

رویای می سازم

که سایبانی شود  

نه سا یه ترس شود

تصویری می کشم

که بر انگیزد

نه مایوس کند

شعری می نویسم

که شوری بپا کند

نه شعور را بگیرد

ترانه ای می خوانم

که طرب زا باشد

نه تخدیر کند

قصه ای می گویم

که غم سوز باشد

نه قصه ساز

طرحی می ریزم

که زندگی ساز باشد

نه ویران گر

سخنی می گویم

که بیدار کند

نه خاموش سازد

پرسشی طرح می کنم

که هوشیاری بر اگیزد

نه سکوت را حاکم کند



منوچهر مرعشی

1-10-2011