۱۳۸۹ بهمن ۲۸, پنجشنبه

دل بده



دل بده به آفتاب

دریاب پیام باد

بنوش روح آب

بیامیز با وجود



تو هستی



تعمق کن در زمین

پرواز کن با خیال

برقص با آسمان

بشتاب با باران



تو هستی



آشتی کن با خویش

بپوند به کاروان
  عبور کن با نور
عزم کن به رفتن



تو هستی




  منوچهرمرعشی

17-02-2011





۱۳۸۹ بهمن ۲۰, چهارشنبه

چرا بپوسم زرد؟





می اندیشم

به ر وشنی نهفته در دل شب

به روح حیاتبخش آب

به دامن رنگین کوه

به سرشادی دشت

به شورش مداوم جنگل

به بی تابی طوفان

به اخم ابر

به قصه های باران

به خواب دانه ها

به جنبش جوانه ها



می بالم



به اصل دوستی

به پیوند افکار

به نور خرد

به جمع عقل

به بزرگواری عشق

به عزم های کارساز

به یقین های پیش برنده

به پایداریهای پوینده

به توانایی انسان



امیدوارم



به اصل تحول

به شوق خواستن

به شگفتی حرکت

به خلق زیبایی

به رنگین کمان خیال

به جستجوهای آسمانی

به آرزوهای بزرگ زمینی

به کنجکاویهای بی پایان



چرا بمانم سرد؟

چرا بپوسم زرد؟



منوچهر مرعشی

25-10-2010









۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

می شود آیا روزی ؟







با قلبها سخن گفت

حرف دلها را دید

کلمات را لمس کرد

چشمها آینه باشد

از ساقه دستها دوستی چید

همه فکرها  آبادی گردد

تخیل کندوی عسل باشد

می شود آیا روزی ؟



باشد دل از ها خنده

غم ها را برچید

فاصله ها را جاروکرد

شادیها را پر داد

خانه ها را از مهر ساخت

باغچه ها را شعر کاشت

همه عاطفه ها را پیوند زد

دانسته ها را به همه داد

در اندیشه ها روشنی کاشت

دلها را بذر عشق افشاند



می شود آیا روزی ؟



من تو را خود بدانم

همه چیز را با رغبت قسمت کرد

تبعیضها را برداشت

ستم را سرگردان کرد

تباهی بپایان برسد



ذلت زمین گیر گردد

زشتی رخت بربندد

کینه هیچ جایی نباشد

بین همه اعتماد رایج باشد

هیچ انسانی تنها نباشد

همه خود را بازیابند

هیچ کس با خویش بیگانه نباشد



می شود آیا روزی ؟



پرنده از ترس انسان نپرد

وحشت از سر انسانها بپرد

شب چادر آرامش باشد

روز آغاز سلام گردد

خدا همین نزدیکیها باشد



می شود آیا روزی ؟



هیچ درختی از قصه جنگل نمیرد

خاک حرمت خود را باز یابد

همه آبها قلبشان آبی باشد

زمین راستی مادر ما باشد



می شود آیا روزی ؟

رهایی برسد به انسان



مرعشی منوچهر

07-02-2011







۱۳۸۹ بهمن ۱۷, یکشنبه

چکیده ها



هم آهنگی با هستی شادی آفرین است
همراهی با هستی رهایی بخش است
ارتباط با هستی انرژی زاست
درک هستی خرد افزاست

۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه

خمینی هرگز تکرار نخواهد شد



بروز پدیده ارتجاع مذهبی و کسب قدرت سیاسی و اجتماعی توسط سیستم ولایت فقیه که خمینی بر آمد آن بود محصول یک دوران خاص و شرایط ویژه داخلی و بین المللی بود .

علت عمده داخلی دیکتاتوری وابسته سلطنتی بود که با محو آزادی های سیاسی و عدم رعایت حقوق بشر و سازش و همکاری با نهاد روحانیت برای بقای خویش و پیش برد سیاست استعماری بویژه پس از کودتا علیه دولت قانونی و ملی مصدق میدانی برای شرکت مردم و نیروهای مترقی در عرصه سیاسیی و اجتماعی باقی نگذاشت. با وجود ریشه های تاریخی و فرهنگی دین و مذهب و بخصوص روحانیت شیعه و نهادی مربوطه در جامعه ایران تحت حکومت دیکتاتوری و تبعیض و فقر و نبود آلترناتیو دمکراتیک و آزادی خواه و نبود نهادها و فرهنگ دمکراتیک در سطح مردم و جامعه زمینه داخلی ظهور هیولای ولایت تا حد زیادی هموار شده بود.

در شرایط جهانی آن سالها ی جنگ سرد بین دو قطب جهانی سوسیالیسم موجود و دنیای سرمایداری و سیاست آمریکا مبنی بر ایجاد و تقویت جریانات اسلامی خاص جهت کشیدن کمر بند سبز اسلامی بدور شوروی سابق از طرفی و وجود فساد و دیکتاتوری در دنیای سوسیالیست موجود آن روز بخصوص در اتحاد جماهیر شوروی بسیاری را ازآرمان سوسیالیست سر خورده کرده بود و بنابراین زمینه ذهنی مطرح شدن ارتجاع مذهبی با ماسک ترقی خوا هانه مهیا شده بود.

در منطقه هم اسراییل بی داد می کرد و تقربا تمام راه ها اعم از راه حل عربی و ملی و بین المللی و مسالمت آمیز و مسلحانه و.. برای کسب حق مردم فلسطین به بن بست رسیده بود و معضل مناقشه چون غده ای کهنه و چرکین باقی بود.

در چنین شرایطی با روی کار آمدن کارتر و طرح سیاست حقوق بشرش در دیکتاتوری های وابسته به آمریکا از جمله ایران جهت جلو گیری از انقلاب و ردیکال شدن جنبشهای مردمی فشار بر سلطنت پهلوی در جهت اصلاحات برای حفظ وضع موجود آغاز شد. اما رژیم سرکوب گر تحمل و ظرفیت رفورم را دیگر از دست داده بود.

خمینی با شامحه تیز مفت خوری آخوندی فرصت را قاپید و با چهره ای روحانی و نورانی و صلح طلب و طلبه ای که هیچ نمیخواهد وارد میدان شد . و با سازش و کمک جهان سرمایداری قدرت را بچنگ آورد.

با بروز ماهیت دیکتاتوری مذهبی در عملکردش در همه سطوح جامعه و جهان ما با پدیده غریبی در عرصه سیاست و حاکمیت و جامعه و فرهنگ و اخلاق و ..مواجه شده بود که برای تجربه و شناختش بهایی بسیار پرداخته شد. امروز پس از 3 دهه تا حدودی می دانیم که تا کنون بر همه ما چه رفته است.

جهان ما قیمت خطایش را پراخته است

امروز اما جغرفیای سیاسی جهان بسیار تغییر کرده است شوروی فروپاشید بسیاری از نظام های دیکتاتوری برچیده شده اند قدرت های اقتصادی جدید مثل چین هند برزیل سر بر آوده اند سرمایداری در بحران جهانی بسر می برد بنیادگرای مذهبی ارزشهای بشری را تهدید می کند مردم جهان آگاهتر و به هم نزدکتر شده اند و.....

رژیم مذهبی مبنا بر تز ولایت فقیه با همه ادعاهای دروغینش درعمل ماهیت پلید خود را بارز کرده است. حاصل آن وضعیت وحشتناک جامعه امروز ایران است. این تجربه مستقیم ما که بهای بس سنگین داشت امروز به مدد جهان ما آمده است. شاید بتوان ادعا کرد که جهان را در برابر ویروس ولایت فقیه واکسینه کرده است

خمینیسم به مثابه یک نوع برداشت مذهبی و اندیشه و راه و ایدیولوژی اساسا مرده است و چون عصای موریانه خورده سلیمان است. درست که اینجا و آنجا هنوز از پایگاه اجتماعی به هر دلیل که باشد برخوردار است اما ادامه حاکمیتش بر پایه زور و تزویر و پول است. به همین دلیل حتی تحمل خود ی ها را هم ندارد و ظرفیتش دارد به انتهای کامل می رسد و هر روز دارد بیشتر خود خوری می کند. اگر غیر از این است اگر جرعت دارد اندکی آزادی بدهد تا معلوم شود

از طرفی دستاوردها ی همه جانبه و بی نظیر مردم و مقاومت ایران تنها متعلق به خودشان نیست بلکه در خدمت تلاش بشریت برای زندگی انسانی تر و از جمله رهایی از ارتجاع مذهبی از هر نوع آن می باشد.

بنظر من جهان ما با پشت سر گذاشتن تجربه تلخ حاکمیت دیکتاتوری مذهبی در ایران و افغانستان و دیگر جریانات ریز و درشت تروریستی گوناگون در برابر هر نوع حکومت دینی و مذهبی و مکتبی و...بسیار حساس و هوشیار شده است و در این رابطه بخصوص نسل جوان و آگاه را نباید دست کم گرفت. درست که راه بس ناهموار و پر تضاد است و همه دستهای نابکار هم از جمله واپسگرایان مذهبی در کارند که خط خود پیش برند و منافع خود را حفظ کنند و هزار احتمال غیرقابل پیش بینی و دامهای پنهان در مسیر رهایی هست با این همه باید امیدوار بود و به پیش رفت.

جهان براستی کوچک و کوچکتر می شود ارتباطات گسترده و عمیق تر می شود و آگاهی افزون و فشرده تر می شود و ارزشهای انسانی از جمله دمکراسی و حقوق بشر و عدالت اجتماعی مرزهای ساختگی را بسرعت برق در می نوردند و باید بهره آنها به همه برسد و همه از آنها برخوردار شوند. دوران دیگری آغاز شده که حداقل در منطقه ما پایان دیکتاتوری را نوید می دهد

دیکتاتوری از هر نوع بد است بدترینش نوع مذهبی آن است و رژیم ولایت فقیه بهتر و بیشتر از هر کس این را می داند زیرا خودش خوب می داند چه ها کرده است و به همین دلیل علی رغم دروغ و گزافه گوی بیش از همه از خواسته های دمکراتیک و موج جدید می ترسد و سر انجام وحشتناکی در انتظار دارد .



منوچهر مرعشی

05-02-2011



۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

آغاز غیر منتظره مرحله تحولات دمکراتیک از آفریقای شمالی



قیام هوشمندانه و حق طلبانه مردم شمال آفریقا برعلیه بی عدالتی و استبداد حاکمیت فاسد را غافل گیر جهان را به شگفتی وتحسین و مردم تحت ستم دیگر کشورها را به شورش و مبارزه برای کسب حقوق انسانی خویش واداشت

نسل تازه ای که زاده زمان خویش و محصول همه رنج ها و تجارت و دانش بشری است امروز با شیوه و راه وروش و خواسته های خود پا به میدان نبرد گذاشته است و بنظر می رسد که علی رغم همه مشکلات مصمم به ادامه تلاش برای بدست آوردن حقوق طبیعی خویش و رسیدن به یک زندگی انسانی است.

درست که قرنها فقر و ستم و بی حقوقی و جهل و خرافه و بی دانشی زمینه ساز لجن زاری شده است که از درون آن انواع جریانات ارتجاعی و تبهکار امکان زیست و بقاع پیدا می کنند. درست که دیکتاتوری نیروهای مترقی و آزادیخواه را سرکوب و منزوی و نابود کرده است .اما تا انسان هست آرزوها و اندیشه ها و آرمانها و خواسته های انسانی زنده و پابرجاست. به همین اعتبار و به امید رسیدن و وصل نسل بشر از پا نمی نشیند از دل شکست تجربه را بیرون می کشد به اندیشه می نشیند دوباره دست بالا می زند و به پیش می تازد. از توفان تضادها می گذرد تا به دامن امن وحدت برسد و دوباره فکری تازه و در پی وصلی تازه و این داستان گوی بی انهاست.

به هر حال مردم شمال آفریقا و بخصوص مصر وارد مرحله پر تضاد و دردناک اما شیرین و رهایی بخشی شده اند. مصر بدلیل نزدیکی با اسراییل و فلسصین وجود کانال سویز جمعیت و منابع فراوان سابقه تاریخی و نقش پر اهمیتش در دنیای عرب از حساسیت بالای برخوردار است. به همین دلایل شاید به ترتیبی از هر گوشه جهان خود را در اوضاع مصر درگیر می دانند.

از آمریکا و اسراییل و خاورمیانه تا اروپا از دنیای اسلام تا مسیحیت و نیروهای سکولار و ملی گرا و ..بدین ترتیب کاملا روشن است که پروسه رسیدن به دمکراسی و حقوق بشر پدر مصر و دیگر کشورها پروسه ای پیچیده و طولانی خواهد بود . مهم اما این است که مردم مصر و کشورهای همسان استارت ورد به مرحله تازه ای از زندگی اجتماعی و سیاسی خود را زده اند.

برای کشورهای که از دیکتاتوری و فساد و عقب ماندگی رنج می برند تغییر اجتناب ناپذر است .ما باید دیر یا زرد وارد مرحله تحولات و انقلاب دمکراتیک همه جانبه شویم. روشنگری و خردگرای حقوق فردی وفردیت مثبت جدایی دین و مکتب از حاکمیت حکومت مردم بر مردم مبنا قرار دادن حقوق بشر آزادی بی قید و شرط پذیرش دیگری پلورالیزم و...نیازهای عاجل و فوری و موازی و همسانی برای همه ماست . تنها با عبور همه جانبه از واپسگرایی و حرکت در مسیر ورسیدن به جامعه ای دمکراتیک است که می تواند در آینده ما را به مراحل بالاتری رهنمون شود .

پدیده های موجود در هستی در ارتباطی شگفت انگیز بر یکد یگرند اثر می گزارند به طریق اولا جوامعه انسانی بخصوص در زمان ما که قرن آگاهی و ارتباطات است هزار پیوند گوناگون در بین است ما از یکدیگر می آموزیم با هم بده بستان انسانی داریم هم درد وهم سرنوشت وهم نوع هستیم تجربه 3 دهه حاکمیت دیکتاتوری مذهبی مردم ایران با همه رنج و خونش امروز در اختیار مردم مصر و خاورمیانه و جهان است و همین طور تجارب قیام های امروز آنها توشه راه ما مردم ایران برای بزیر کشیدن ارتجاع مذهبی حاکم بر کشورمان است ما در کلی ترین خواسته ها باهم مشترکیم و در یک مسیر گام بر می داریم.

همیشه چنین بوده است تحول از جایی و به شکلی و به دلیلی با جرقه ای آغاز می شود و سپس در زمینه ای مادی و واقعی بسرعت ادامه و گسترش می یابد و اوضاع دیگر هرگز بشکل سابق بر نمی گردد و بدین ترتیب مرحله تازه ای آغاز می شود و رنج ها و تلاش ها و خون ها و اندیشه ها و عواطف و ... با صبر و پابداری و پذرش مسولیت به گل می نشیند و ثمر می دهد.

قیام برای دمکراسی و حقوق بشر در هرجا و تا هر کجای دنیا قیام ماست تضمین پیروزی ما از مصر تا تونس تا ایران و.. عبور از دیکتاتوری و رسیدن به جامعه ای دمکراتیک است .

منوچهر مرعشی

02-02-2011



.



ا